گریه محمد سپهر با دیدن بابا
سلام گل گلی مامان دیشب که بابا اومد، وقتی متوجه شدی بابا برات هواپیما نخریده ، دستهاتو گرفتی زیر بغلت و های های گریه کردی. البته گریه دوم تو زمانی بود که با قیچی لب شلوار بابا را قیچی کردی و وقتی بابابه کارت اعتراض کرد، با حالتی معصومانه گفتی:بابا می خواستم خودم شلوارت را کوتاه کنم. بابا برات ادکلن، شلوارو 3جفت جوراب و اسباب بازی "فوک" گرفته بود. البته نمی خوام بگم که برای من چی خریده بود؟! فقط آنقدر بگم که بابا همیشه خوش سلیقه است و بهترین ها را برای من و تو می خرد.صبح با من مهد نیامدی و گفتی دوست داری پیش بابا باشی.البته بهت حق می دم ده روز بابایی را ندیده بودی و می خواستی امروز تلافی کنی. ...
نویسنده :
مامان سيدمحمدسپهر
15:20