سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 23 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

تاج سر مامان

وقفه در سفر محمد سپهر

سلام گلم عزیزم. امروز اولین روز ماه مبارک رمضانه. ببخش که این چند روز حرفهای گفتنی را نشد بنویسم. چون هم مسافرت بودیم ، هم این چند روز خیلی گرفتار بودم. و اما سفر به مشهد. مطلبی را که می نویسم مربوط به روز چهارشنبه ١٣٩٠/٠٤/٢٩می باشد. مثل اینکه بعد از ناهار عمه ایزدی "مربی مهدت" به بابایی زنگ می زنه که چه کار کنه ؟! تو رو بخوابونه یا نه؟! که بابایی می گه سفر بعداظهر ما کنسل شده. وقتی اومدم دنبالت و موضوع رو با هات در میان گذاشتم و گفتم که شب نمی ریم مشهد چون قطار خراب شده . خیلی ناراحت شدی . بغض کردی و گریه کردی و مدام می گفتی: چرا قطار خراب شده؟! اینم عکست زمانی که روی صندلی مهد کودک نشسته بودی! وقتی آمدیم خونه بردمت حمام. همیشه تو...
11 مرداد 1390

محمد سپهر در قطار

سلام گلم ، عزیزم . این مطلب مربوط به پنج شنبه1390/04/30 می باشد. صبح زود از خواب بیدار شدم و وسایل را گذاشتم. قبل از رفتن یه سری به خونه مامانی زدیم تا با دایی حسین خداحافظی کنم. وقتی به راه آهن رسیدیم   تو از خواب بیدار شدی! خیلی خوشحال بودی انگار بال در آورده بودی. اینم عکسی که کنار قطار انداختی! ما با قطار هیستا "اتوبوسی" سریع سر به سمت مشهد حرکت می کردیم. سالن 3 صندلی 21و 22و تو بایستی روی پای من و بابا می نشستی! اینم عکس تو روی صندلی قطار. وقتی حسابی گرمت شده بود ازم خواستی لباستو عوض کنم. کمتر ازیه دقیقه وقتی که نزدیک بود چرت بزنم، ومن از احوال تو غافل بودم با خودکاری که تو دست داشتی تمام دستهای...
11 مرداد 1390

محمد سپهر و سفر زیارتی

  سلام گلم عزیزم. می دونی امشب کجا می خواهیم بریم.مشهد. می دونم از دیشب  که این موضوع روشنیدی چقدر قند توی دلت آب شده. دیشب حسابی توی پارک فلاحی بازی کردی. از استخر توپ گرفته تا تاب بازی ، قایق سواری ، قطارو...من که خوابم گرفته بود اما انگاری برای تو سخت بود که چند روزی با این وسایل بازی نکنی. صبح بردمت نانوایی " کلانا" پیش عمه " خانوم محمودی" ساندویج نون و پنیر خوردی . با عمه روبوسی کردی. بعد با هم رفتیم زیارت عاشورا خانوم محمدی بهت قول داده که چهارشنبه دیگه برات یه ماشین به عنوان جایزه بیاره . تو هم خانوم محمدی رو بوس کردی. قراه بابا ظهر بیاد دنبالمون. قول می دم  عکس های خوبی ازت بندازم تا بعد از سفر مطالب جدید را ...
29 تير 1390