سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 20 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

تاج سر مامان

مباركت باشه !

عزيزم،  دلم،  نازم   همه بود و نبودم تعطيلات  بهترين بهونه بود كه به قولي كه من و بابا  بهت داديم عمل كنيم. گلي مباركت باشه دوچرخه! البته هنوز هم به فكر اسكوترت هستي و مي گي مامان يعني اگه بري كربلا دوباره برام مي خري ومن با خنده مي بوسمت . مادر ساعت 9:15صبح ...
21 آذر 1391

سید مامان در ایسنا

سلام عزیز دلم دیروز که داشتم خبرهای حوزه رسانه را جستجو می کردم متوجه شدم که بازم عکس خوشگلت در خبرگزاری ایسنا کار شده. منظورم همين عكسه: ماجرا از این قرار بوده مثل اینکه خانم اناری خبرنگار خبرگزاری ایسنا با خانم وکیلی مصاحبه ای را انجام داده بود که برای عکس خبری نیز از عکسی استفاده می کنه که شما در بغل ایشون جا گرفتین و از ته دل می خندین.عزیز مامان همبیشه شاد باشی و خوشحال! اين هم لينك خبر در خبرگزاري ايسنا برات مي ذارم به يادگاري: عذرا وکیلی، پیشکسوت رادیو: تبصره: خیلی دلم  برای نشست های خبری تنگ شده چند سال پیش که منم در نقش خبرنگاری ظاهر می شدم  با ذوق وشوق خاصی توی نشست ها حضور پیدا می کردم  دیروز هفتم...
8 آذر 1391

عزيزم دلتنگي نكن ، بابا مي ياد!

سلام عزيز دلم صبح قشنگ باراني ات بخير.صبح با چتر حسابي زير باران حال كردي.وقتي توي ماشين بودي گفتي: مامان ديشب يه خواب خوب ديدم .در حالي كه روي گل ماهت را مي بوسيدم خواستم تا خوابت را تعريف كني.گفتي: خواب ديدم يه جايي رفته بودي ، بعد من و بابا با يه دسته گل اومديم دنبالت .بعد رفتيم اسباب بازي فروشي و يه اسباب بازي برام خريدي. قربون اون دل پاكت برم چون ديشب خواب بابا را ديدي و مهمتر از اون اسباب بازي خريدي اينقدر خوش اخلاقي و صبح خيلي راحت چشمهاتو بازكردي.توي مسير مهد زير درخت ها يه چند تايي ازت عكس انداختم.مهمتر از اون اين كه  روي برگهاي زرد و نارنجي راه رفتيم و يه چندتايي هم براي محل كارم برگ سرخ جمع كردم. ديروز كلي برگ سرخ و زرد و...
23 آبان 1391

محمد سپهر هم دلش ماموريت مي خواد!

سلام عزيز دلم خوبي؟خدا كنه دلتنگ نباشي.بابا صبح زود رفت ماموريت .فكر كنم ساعت 3 نصفه شب بود كه از خواب بيدارت كردم تا رفتن بابا را ببيني تا بعدا بهونه نگيري.بعد از يه مچ آبدار گرفتي خوابيدي.براي ساعت 6:10 دقيقه با وجودي كه لباس هايت را تنت كرده بودم ، بيدارت كردم تا به سرويس برسيم گريه كردي كه مامان بغلم كن.بارم خيلي زياد بود خواسته ات را اجابت نكردم .پسر خوبي بودي و با هم به سمت شهرك اومديم تا سوار سرويس بشيم.گلم توي مسير بود كه فيلت هوس هندوستان كردو با گريه گفتي:اين باباي بد منو ماموريت نبرد.بذار بابا بياد ماموريت نمي برمش. سيدم يه هفته بابا پيش ما نيست.  عزيزم بابا به خاطر غرور ملي و دفاع از آب و خاك رفته دوست دارم در نبود بابا بر...
20 آبان 1391

عكس محمد سپهر در خبرگزاري ايسنا :

سلام عزيز دل مامان  ، مي دونم كه منتظري تا بابا بيادمهد  دنبالت و باهم برين استخر.خداكنه بابا زود كاراشو انجام بده و به قولش عمل كنه. عزيزم چند وقت پيش خانم شهبازي خبرنگار سرويس راديو و تلويزيون ازم خواست به خاطر گفتگويي كه با خانم عذرا وكيلي گوينده و تهيه كننده پيشكسوت برنامه" سلام كوچولو" داشته براش چندتا عكس جديد بفرستم.منم در آن شرايط فقط مي تونستم از عكس هاي داخل فلشم استفاده كنم.به قول آقاي محسن محمدي خبرنگار روزنامه جهان اقتصاد "خبر نداشتیم مامان های مهربان بچه های لوس و البته دوست داشتنی امروزی این قدر رابطه و آشنا دارند... ای کاش ما هم مامان صدا و سیمایی داشتیم... ای کاش!!!!!!!!" آره عزيزم منم از آب گل آلود ماهي گرفتم ...
3 آبان 1391

عكس وكار دستي محمد سپهر در كيهان بچه ها

سلام عزيز دل مامان  ، صبح روز باراني ات بخير.چون ديشب خونه ماماني بوديم صبح با هم به سمت مهد اومديم و تو تونستي يه كم زير باران صبحگاهي راه بري. عزيزم روز جشن كودك وقتي  خانوم كاوه عزيز  به محل كارم اومده بود، چند تا از عكس ها يت را روي سي دي ريختم و به همراه چند تا از نقاشي هايت  به ايشان دادم تا در مجله چاپ كند. صبح امروز وقتي از كنار دكه روزنامه فروشي رد شديم يادم اومد كه قراره عكس خوشگلت در مجله چاپ بشه براي همين  يه كيهان بچه ها خريدم ووقتي ديدم بعله عكست و كاردستي ات  چاپ شده يه مجله ديگه هم خريدم تا در مهد به مربي و دوستانت نشون بدي   و داستان هايشان را بخوني.اميدوارم بهت خوش بگذره. راست...
2 آبان 1391

جنگ يعني همين !

سلام عزيزم. ديشب شب بدي بود.دوبار چيزي را كه مي خوردم در گلويم پريد. يكبار به خاطر اينكه مشغول تماشاي پويا نمايي بودي و من مي خواستم كه كانال را عوض كنم (البته ذهنت را آماده كرده بودم) دوست داشتم با هم سريال دونگي را ببينيم ولي تو اصرار مي كردي كه پويا را ببيني .مي خواستم شهامت و جسارت را از پسر عاليجناب ياد بگيري ولي تو.... مشغول تخمه مغز كردن براي تو بودم  وتو از هول اينكه من كانال را عوض نكنم از بالاي مبل سر خوردي و افتادي زمين خدارحم كرد كه فقط جند قطره  خون از بيني ات اومد بيرون و گرنه من چه خاكي توي سرم مي ريختم. سوزش تخمه اي كه در گلويم پريده بود را فراموش كردم و سراسيمه  از روي زمين بلندت كردم و غرق بوسه! پيش...
23 مهر 1391

روزت مبارك.

عزيز مادر سلام ، تقويم را كه ورق مي زني پر است از مناسبت هاي مختلف ويكي از آنها روز ها ، روز توست.عزيزم.يادگرفته ام همراه كودك درونم با كودكي تو انس بگيرم و از لحظه لحظه بودنش شاد باشم. عزيزم امروز روز توست روزي كه در مقدمه کنوانسيون حقوق کودک آمده است که: « کودک بايد در فضايي سرشار از خوشبختي ، محبت و تفاهم بزرگ شود ». اينكه آيا اهداف يونيسف به مرحله ي اجرا درآمده يا در حدّ حرف باقي مانده است؟آيا براي همه ي كودكان فضايي سرشار از خوشبختي و محبت و تفاهم  فراهم شده يا اين كه بسياري از كودكان زير فشار ظلم و تبعيض و فقر قرار دارند؟آيا همه ي بچه ها از تربيت صحيح برخوردارند؟آيا همه ي والدين صلاحيت پرورش دادن بچه هايشان را دا...
17 مهر 1391