محمد سپهر یک سال گذشت!
سلام عزیز دلم .گل پسرم یک سال با همه خوبی ها ، خوشی ها ، سختی ها و غم هایش گذشت.گلی یک سال بزرگتر شدی. فهمیده تر شدی و عاقلانه تر تصمیم گرفتی.
پارسال درست همین موقع رفتیم مشهد ، سال تحویل ساعت دونصفه شب بود، حمامت بردم و خونه عمو خوابوندمت وبا بابا رفتیم سمت حرم امام رضا (ع) .
فکر کنم درست روبروی صحن توی خیابان بودیم که سال تحویل شد.با حس خاصی همه خوبی ها را برای همه مسلملنها و خواسته های خودم را از خدا خواستم. قسمش دادم به امام خوبی ها و دوباره نه صد باره خواستم .
همه از حرم بر می گشتند و ما مثل همیشه بر خلاف جمعیت به سمت حرم رفتیم و نماز صبح را در حرمش خواندیم.
گلی از خدا خونه خوب می خواستم که درست در فروردین ماه قسمت شد که خونه ای بخریم . در سالروز تولدم اول خرداد راهی سفر زیارتی نجف و کربلا شدم و آبان ماه کارم ساماندهی شد.
گلی امسال هم اگه خدا بخواد موقع سال تحویل می خواهیم در حرم آقا ، امام خوبی ها ، امام رضا(ع) باشیم.امسال خواسته هایم متفاوته برای خیلی ها مکه می خوام برای خیلی ها همسر خوب می خوام. برای خیلی ها....
محمد سپهر در این مدت با خنده هایت خندیدم و با گریه هایت اشک در چشمانم حلقه زد.گاهی وقتها آنقدر در کنارت شاد بودم که انگار در حال پروازم و گاهی خستگی مرا تحمل کردی و صبوری!
گلی به وجودت افتخار می کنم .دوست دارم سال خوبی برای تو و همه دوستانت مخصوصا دوستان مهد و دوستان نی نی وبلاگی ات همچون:محمد جون و مادرش ، آرین عزیز و مادرش،خوشگلهای خاله ، پریسای گل و مادرش ، محمد طاها و مادرش ، یکتای گل و مادرش ، مامان مهنا و مهنای گل ، مامان عسل و عسل گل ، کوثر عزیز و مادر صبورش ، ماهان گل و مادر نازش ، محیای گل و مادرش ، پوریای گل و مادرش ، گلهای خاله در وبلاگ ایست خاطره با مادرشون ، بیتا و مادر گلش ، آرمان گل و مادرش و .... رقم بخورد.
ثمین با سلیقه و مادر نخودچی هنرمند که انشاء الله بچه دار شن. و زهرا جون هرچه زودتر لباس عروسی را تنش کنه.
به قول قدیمی ها گلی مامان انشاء الله دست به خاکستر بزنی برات طلا بشه .
همراه با داداشی !