سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 20 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر ستاره دار مي شود!

1391/2/16 13:12
691 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عسل مامان قبلا برات گفته بودم كه يكي از دندانهاي فك بالايي ات دقيقا دندان فك راستت ، پوسيده شده بود.خيلي دوست داشتم قبل از عيد دندانت  را ترميم كنيم ولي شرايط مهيا نشد براي  21  فروردين  وقت گرفتيم. خداراشكر در مسافرت و ايام عيد دندانت با مشكلي برخورد نكرد. روز دوشنبه برات صبحانه تخم مرغ با قارچ درست كردم .وقتي صبحانه خوردي گفتم بريم تاب بازي و تو خوشحال زود شال و كلاه كردي و راه افتادي .

توي پارك برات تعريف كردم كه بايد دندانت درست بشه اول يه زنبور دندانت را نيش مي زنه بعد دندانپژشك  كرم را از دندونت در مي ياره و آخر سر برات يه ستاره مي كاره.قبول كردي كه زود بريم و صاحب ستاره بشي.از بخت بد من  منشي دكتر گفت كه تا ساعت 11 دكتر جايي براي بيهوشي رفتند و اگه كار خاصي نداريد منتظر باشيد اما قول نمي دم كه حتما سر ساعت بيايند .از طرز صحبتش متوجه شدم كه بايد بي خيال شم اما براي روز چهارشنبه سفت كاري هامو كردم كه اول وقت بريم داخل.بماند كه با هزار مكافات من و گل پسر راهي محل كارشديم .البته گلي را به مهد سپردم توي اين مدت از دندان و ترميم آن برات صحبت كردم حتي برات گفتم كه مامان لولو ، لولك و لولوك  را هم مي خواد دندانپژشكي ببره.

 روز چهارشنبه  23 فروردين بازهم برات صبحانه مورد علاقه ات(تخم مرغ نيمرو با قارچ ) را درست كردم.البته يه لقمه نون و پنير با سبزيو يه مشت آجيل هم برات برداشتم.با با با صبح زود رفتيم پارك كه پارك بسته بود. در حالي كه لقمه نانت را دادم چون نمي خواستي تخم مرغ بخوري برات توضيح دادم كه بايد عجله كنيم تا مامان لولو بچه هاش را زودتر از ما به مطب نبره!

داخل كلينيك خيلي باهات صحبت كردم و رفتيم طبقه بالا كه متوجه شدم اسم ما در ليست نيست زود از بابايي خواستم تا جيغ بنفش را نكشيدم اقدامي كند و از سمت خود استفاده كند كه بابايي به خاطر اينكه من اقدامي به خرج ندم زود به اصل  موضوع پرداخت و ما اولين نفري بوديم كه وارد اتاق مي شديم. البته بابا چون جلسه داشت مارا تنها گذاشت  .با دندانپژشك دكتر خورجاني سلام و احوالپرسي كرديم.دندانپزشك با رويي باز ماراپذيرفت تاجايي كه تو خواستي اتوبوس و تخم مرغ هاي پلاستيكي و يه كتاب قصه از قفسه برداري.  بعد از معاينه رفتيم كه دكتر ازدندانت عكس يادگاري بندازه.بعد كار اصلي شروع شد و من نذاشتم كه تو متوجه بشي دكتر مي خواد آمپول بي حسي بزنه . شروع كردم به تعريف كردن كه اي زنبور ناقلا مي خواي دندان بچه منو نيش بزني.خب نيش بزن به شرطي كه به  كرم  دندون پسرم  نيش بزني.اونقدر با آب و تاب تعريف مي كردم كه تاج سر متوجه آمپول نشد و دكتر از شغلم پرسيد و اينكه خيلي دوست داشته خبرنگار باشه ومن هم گفتم كه دندانپژشكي را دوست داشتم ولي حوصله خون و آمپول را نداشتم.

گل مامان تنها بچه اي كه اصلا گريه نمي كرد  تو بودي.وقتي دكتر به دندان يكي از بچه ها آمپول زد تا آن را بكشه و او ازته دل جيغ مي زد، دكتر گفت: خجالت بكش ببين محمد سپهر از تو كوچكتر ولي مردتره.ومن حس غرور را در چشمهايت مي ديدم. بلاخره دكتر برات ستاره كاشت و بهت يه توپ مردعنكبوتي به عنوان جايزه داد،  تو كه لباسهات  خيس عرق شده بود  قول دادي كه مسواك بزني ولي از اون روز به اين روز هيچ خبري از تحقق  قول تو نشده  !

دندانپژشكي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان پریسا
16 اردیبهشت 91 10:00
هی وای من..........
حالا برای اینکه به قولش عمل کنه این شازده پسر چکار باید کرد؟؟؟؟

عزیزم خصوصی.

هيچي مسواك مي كرد
مریم مامان نخودچی
16 اردیبهشت 91 10:29
همین دیگه به خاله مریمش رفته...
قرار سه ماه برم دندونما درست کنم هی امروز فردا میکنم....
دلاور دلاور دلاور...
بابا شجاع...
محمد سپهر دوست دارم...

منون عزيزم
مامان بیتا
16 اردیبهشت 91 11:51
آفرین به گل پسر شجاع
ببخشید پست رمز دار مخصوص بیتا ست البته درآینده حالا که نمی تونه بخونه ورمزش رو واسش توی دفتر خاطراتم مینویسم شاید اون زمان من نباشم


ديگه اين حرف را نزن.انشائ الله كه زنده هستي و تولد نوه ها را جشن مي گيري


محيا كوچولو
16 اردیبهشت 91 16:09
محمد سپهر كه صف رژه رو اونجوري با اون جسارت كن فيكون كرده يه آمپول و يه دندون درست كردن كه ديگه اين حرفا رو نداره خاله

پسر گلم تحمل خوبي داره.ولي براي اولين بار مطب رفتن درد سرهاي خودش را داره.

مامان آرینا موفرفری
16 اردیبهشت 91 16:51
بله دیگه محمد سپهر برای خودش مردی شده افرین به این پسره شجاع.ستاره دارشدنت هم مبارک.


اونم چه ستاره اي
مامان محمد
18 اردیبهشت 91 0:31
سلاااااااااام عزیز خاله
بابا ای ول بازم گل کاشتی که،البته با کمک مامانی خوب و مهربونت،مامانی دستت درد نکنه با این همه زحمت،همه دست بزنید برای این پسر شجاع مادوستتون داریم حسابی حسابی حسابی.


ممنون مامان دو پسر انشائ اللله هر جا كه باشين خوش بگذره
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
18 اردیبهشت 91 5:46
ستاره ت مبارک محمد سپهر جون.ماهان هم 9 تاش رو داره.

حالا چرا نه تا چون ورزشكاره؟!
ممنون كار خوبي كردي كه تعطيلات اعلام كردي اما نمي گي دلمون برات تنگ مي شه
مامان رها
18 اردیبهشت 91 7:21
سلام صاحب بزرگترین ستاره رو زمین اون موقع که زنبوره دندونت رو نیش می زد ستارت رو گرفتی که ستاره دار بشی
حالا کندن دندون کهنت مبارک پسر قوی
حالا ستارت رو فوت کن بره بالا تو آسمون دندون نو برات بیاره

ممنون عزيزم.محمد سپهر گل قاصدك را فوت مي كنه اصلا هم به دندونش فكر نمي كنه.چون با تمام سختي بهش خوش گذشته.

مامان علی خوشتیپ
18 اردیبهشت 91 8:34
آفرین به محمدسپهر شجاع.البته با این کارایی که مامانت کرده منم هوس کردم برم یه دو سه دندون بکشم
ولی چرا از الان دندون پوسیده؟؟؟؟؟؟؟؟تازه ماهان نوشته 9تاااااااااااااا الان دوتا شاخ رو سر من نمایانه
ایشاالله این آخرین ستارت باشه عزیزم

اي ماماني من كجا نوشتم 9 تا شما نظرات مادر ماهان جون را خوندين .ايشان نوشته بودن 9 تا .خداكنه اين اولين و آخرينش بوده باشه .

مامان پریسا
18 اردیبهشت 91 10:23
عزیزم من هم همون یه عکسی که از شما دیدم تازه اون هم از دور.....
نمیدونی چقد به دلم نشستی...از چهرت معلومه که چقدر مهربونی. من مطمئنم.

ممنون مامان هميشه مهربون
مامان رها
19 اردیبهشت 91 9:11
سلام عزیزم خوبی خوشی سلامتی من اپ کردم منتطرتم بیا پیشمون


از سلامتيت خوشحالم
محيا كوچولو
19 اردیبهشت 91 10:03
مامان علی خوشتیپ
19 اردیبهشت 91 13:57
منم منظورم با ماهان جون.
ایشاالله که اولی و آخری باشه


خداراشكر كه منظور هم را فهميديم


مامان عسل
20 اردیبهشت 91 1:28
آفرين پسر خوب و شجاع و آفرين به مامان مهربونت که انقدر خوشگل داستان زنبور رو تعريف کرد که شما متوجه نيشش نشدي

ممنون عزيز دلم

مامان پریسا
20 اردیبهشت 91 18:11
سلام. دندون محمد جان خوب شد؟


ممنون عزيز دلم
مامان یکتا
21 اردیبهشت 91 9:06
تاج از فرق فلک برداشتن

جاودان آن تاج بر سرداشتن

در بهشت آرزو ره یافتن

هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز

شب بتی چون ماه در بر داشتن

صبح از بام جهان چون آفتاب

روی گیتی را منور داشتن

شامگه چون ماه رویا آفرین

ناز بر افلاک اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک

بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمانی یافتن

شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن

ملک هستی را مسخر داشتن

برتو ارزانی که ما را خوش تر است

لذت یک لحظه “مادر” داشتن !

روز مادر مبارک عزیزم


ممنون عزيز دلم روز مادر بر شما هم مبارك
مامان آرمان
21 اردیبهشت 91 12:38

مادر است چشم و چـــــراغ زندگی مادر است سرچشــــــمه آزادگی

مادر است تصویر عشق و عاشقان مادر است نقـــــــــش بلند جاودان

روز مادر بر شما مبارک

بر شما گل روز مادر مبارك
مامان بیتا
21 اردیبهشت 91 17:49
پیشاپیش میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل

صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر

را به همه مادران وخانمهای عزیز تبریک و تهنیت میگویم . . .

روز شما هم مبارك

مامان علي خوشتيپ
21 اردیبهشت 91 19:53
میلاد سرور بانوان جهان و مادر تمام شیعیان و روز مادر بر شما و تمام ایرانیان مبارک

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up5/00799979429965848816.jpg

روز مادر بر شما هم مبارك
مریم مامان نخودچی
23 اردیبهشت 91 7:18
بهترین بخش بچه بودن زمانی بود
که روی کاناپه خوابمان میبرد
و فردا به صورت جادویی ، روی تخت بیدار میشدیم !
عزیز دلم روزت مبارک



روز شما هم مبارك
زهرا از نی نی وبلاگ213
24 اردیبهشت 91 10:46
کودکم کمی تب داشت شب زودتر از همیشه خوابید

.....

نیمه شب از جا پریدم

انگار کسی صدا میزد: مامان ...مامان....

همسرم راحت و آسوده خوابیده بود و همه جا غرق در سکوت...

"خواب دیده ام آری خواب دیده ام"

هنوز چشمم گرم نشده بود که دوباره شنیدم: مامان..... مامان

پریدم و سریع به اتاق کودکم رفتم ونگاهش کردم مثل فرشته ای معصوم و زیبا در خواب ناز بود

لحافش را مرتب کردم وصورتش را بوسیدم

دلشوره داشتم همه جای خانه را سرک کشیدم و دوباره به بستر رفتم

اینبار خیلی واضح تر و بلند تر از قبل... انگار هزاران نفر همزمان فریاد میکردند:

"مامان....مامان..."

تا اتاقش دویدم ! تب داشت پایین تخت نشستم به موهایش دست کشیدم و

دستمال نمدار را هر چند دقیقه یکبار عوض کردم خسته بودم اما خواب به چشمانم نمی آمد

آرزوهایی که برایش داشتم را مرور می کردم

تا سپیده دمان....

"روز مادر مبارک"
زهرا

مطلبتون خيلي قشنگ بود خوندم