امان از تخم مرغ شانسي هاي محمد سپهر
سلام همه هستي ام .صبح قشنگت بخير مي دونم كه الان با بچه ها ي مهد مشغول خوردن صبحانه هستي.منوي صبحانه را كه نگاه كردم امروز تخم مرغ دارين .عسل مامان خوشم مي ياد هميشه به قول هايي كه مي دي عمل مي كني. واما چه قولي دادي؟دو تا قول كه امروز اوليش را تعريف مي كنم .
تقريبا كار هر روزم شده بود بايد برات يه تخم مرغ شانسي مي خريدم كه موقع تحويل گرفتن از مهد بهت نشون بدم و تو ذوق كني و بوسم كني و به هم بگي :آفرين مامان و بعد توي سرويس با خوشحالي جلد اونو جدا كني و شانست را نگاه كني.يه روز قطار ، يه روز هواپيما ، يه روز خرگوش ، يه روز گرگ...
تا جايي كه اصرار مي كردي اي كاش مامان به جاي يكي دوتا مي خريدي تا من صاحب يه اسب كوچولو بشم .يه روز با هات منطقي صحبت كردم كه مامان به جاي اينكه من 500 تومان بدم تخم مرغ شانسي (ايراني محصول شيرين عسل ) يا اينكه 1000 تومان محصول تركيه را بخرم بهتره كه اين پولها را جمع كنيم تا يه اسب واقعي بخريم.مي گفتي باشه مامان اين آخريشه ولي اين كار تكرار مي شد تا اينكه يه روز در خواست يه اسباب بازي كردي و من گفتم : پول ندارم .اونجا بود كه قول دادي ديگه تخم مرغ شانسي نخري ولي اگه يه روزي هوس كردي برات فقط يه دونه بخرم و من قبول كردم .
اين طوري شد كه تب خريد تخم مرغ شانسي هم به پايان رسيد.
البته نا گفته نمونه كه اين ماجرا به اينجا ختم نشد : نزديك بود الكي الكي كار دستمون بدي. دوبار توي تخم مرغ شانسي انگشتر در اومد .انگشتر صورتي و ياسي كه تصميم گرفتي اونارو به زينب خانوم بدي . وقتي انگشترها را توي انگشت زينب خانوم مي كردي و شادي توي صورت دوتاتون موج مي زد خاله زهرا با قيافه اي حق به جانب گفت: محمد سپهر زينب انگشتر پلاستيكي نمي خواد ، انگشتر طلا مي خواد .تو به من نگاه كردي و گفتي : من كه پول ندارم.بعد منو بوسيدي و گفتي : مامان من ديگه تخم مرغ شانسي نمي خوام مي خوام پولها جمع بشه تا يه اسب بخرم و سوارش بشم. از حرف تو كلي خنديدم . حاضر جواب خوبي هم شده بودي .با اين حرف نه تنها زير بار حرف خاله نرفتي بلكه باز هم از آرزوي خودت صحبت كردي.
خودمونيم گل پسر نزديك بود با تخم مرغ شانسي كار دستمون بدي. ديشب بعد از مدت ها بابا برات يه تخم مرغ شانسي خريد . اين خريد بهترين بهونه بود تا همه هديه هاي كوچكي كه توي تخم مرغ شانسي ها بود راجمع كنيم و يه عكس يادگاري بندازيم.
محمد سپهر و تخم مرغ شانسي:
مابقي عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد:
جمع جمعه :
و ژست گل پسر :
چگونگي مراحل ديدن شانس:
خوشمزه ست ؟!
اگه گفتي توش چي بود؟!
بعله يه گوريل بود.