سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 19 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

تاج سر مامان

امان از تخم مرغ شانسي هاي محمد سپهر

1391/3/9 9:05
6,045 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  همه هستي ام .صبح قشنگت بخير مي دونم كه الان با بچه ها ي مهد مشغول خوردن صبحانه هستي.منوي صبحانه را كه نگاه كردم امروز تخم مرغ دارين .عسل مامان خوشم مي ياد هميشه به قول هايي كه مي دي عمل مي كني. واما چه قولي دادي؟دو تا قول كه امروز  اوليش را تعريف مي كنم .

تقريبا كار هر روزم شده بود بايد برات يه تخم مرغ شانسي  مي خريدم كه موقع تحويل گرفتن از مهد بهت نشون بدم و تو ذوق كني و بوسم كني و به هم بگي :آفرين مامان و بعد توي سرويس  با خوشحالي  جلد اونو جدا كني و شانست را نگاه كني.يه روز قطار ، يه روز هواپيما ، يه روز خرگوش ، يه روز گرگ...

تا جايي كه اصرار مي كردي اي كاش مامان به جاي يكي دوتا مي خريدي تا من صاحب يه اسب كوچولو بشم .يه روز با هات منطقي صحبت كردم كه مامان به جاي اينكه من 500 تومان بدم تخم مرغ شانسي (ايراني  محصول شيرين عسل ) يا اينكه 1000 تومان محصول تركيه را بخرم بهتره كه اين پولها را جمع كنيم تا يه اسب واقعي بخريم.مي گفتي باشه مامان اين آخريشه ولي اين كار تكرار مي شد تا اينكه يه روز در خواست يه اسباب بازي كردي و من گفتم : پول ندارم .اونجا بود كه قول دادي ديگه تخم مرغ شانسي نخري ولي اگه  يه روزي هوس كردي  برات فقط يه دونه بخرم و من قبول كردم .

اين طوري شد كه تب خريد تخم مرغ شانسي هم به پايان رسيد.

البته نا گفته نمونه كه اين ماجرا به اينجا ختم نشد : نزديك بود الكي الكي كار دستمون بدي.   دوبار توي تخم مرغ شانسي انگشتر در اومد .انگشتر صورتي و ياسي كه تصميم گرفتي اونارو به زينب خانوم بدي . وقتي انگشترها را توي انگشت زينب خانوم مي كردي و شادي توي صورت دوتاتون موج مي زد خاله زهرا با قيافه اي حق به جانب گفت: محمد سپهر زينب انگشتر پلاستيكي نمي خواد ، انگشتر طلا مي خواد .تو به من نگاه كردي و گفتي : من كه پول ندارم.بعد منو بوسيدي و گفتي : مامان من ديگه تخم مرغ شانسي نمي خوام مي خوام پولها جمع بشه تا يه اسب بخرم و سوارش بشم.   از حرف تو كلي خنديدم . حاضر جواب خوبي هم شده بودي .با اين حرف  نه تنها زير بار حرف خاله نرفتي  بلكه باز هم از آرزوي خودت صحبت كردي.

خودمونيم گل پسر نزديك بود با تخم مرغ شانسي كار دستمون بدي. ديشب بعد از مدت ها بابا برات يه تخم مرغ شانسي خريد .   اين خريد بهترين بهونه بود تا  همه هديه هاي كوچكي كه توي تخم مرغ شانسي ها بود راجمع كنيم و يه عكس يادگاري بندازيم.

محمد سپهر و تخم مرغ شانسي:

تخم مرغ شانسي

مابقي عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد:

 

 

جمع جمعه :

تخم مرغ

و ژست گل پسر :

تخم مرغ

 

چگونگي مراحل ديدن شانس:

شانس

خوشمزه ست ؟!

خوردن

اگه گفتي توش چي بود؟!

گوريل

بعله يه گوريل بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان احسان
9 خرداد 91 10:24
سلام زهره جون خوبید محم سپهر جان خوبه روی ماهشو ببوس راستی در مورد داداشم سوال کرده بودید بله درست شد و بله برون کردیم هفته دیگه مامانم اینا میرن مکه البته داداشم هم میره 27 خرداد برمیگردند نیمه شعبان هم انشاالله نامزدیشونه


خب به سلامتي مبارك باشه انشاء‌الله .به مامان بگو براي ما دعا كنند
مامان محمد
9 خرداد 91 14:23
سلام محمد سپهر، خوبی خاله؟تو هم مثل پسرم مهدی عاشق تخم مرغ شانسی هستی،الان دیگه مهدی بزرگ شده و دست از خرید تخم مرغ شانسی ها برداشت،سلام مامان زهره،وای کلکسیون شانسیاست،دستت درد نکنه مامانی،خیلی قشنگن،اشکالی نداره قیمتی که نداره کم کم بزرگ که شدن این عادت رو ترک میکنن،ناراحت نباش عزیزم،بووووووووووس برای شما دوتا پسر و مامان ملوس.

نه اشكال كه نداره
منم شما را مي بوسم و براتون دعا مي كنم
مامان امیر مهدی
9 خرداد 91 14:37
ممنون گلم که بهمون محبت داری و سر میزنی.
نه همینجوری خوشم اومد گذاشتمشون.راستی من دختر ندارم


مامان بیتا
9 خرداد 91 14:40
سلاااااااااااااااااام
انشاالله همیشه خوش شانس باشی توی همه کارهااااااااااااااااا

ممنون عزيزم
مامان پریسا
9 خرداد 91 15:24
سلام زهره جون. ممنون از یاد اوریت واقعا برای هوای ما خاک شیر لازمه.
راستی فردا صبح بیا که یه خبر مهم در انتظار شماست
راستش من زیاد موافق این اسباب بازی های شانسی نیستم.
دوست ندارم که پریسا بهشون عادت کنه.

ميام پيشت.تقريبا منم نظر شما را دارم ولي هرچيزي تب خاص خودش را داره
فریبا
10 خرداد 91 1:46
واااااااااای اینهمه تخم مرغ شانسی؟ چه خبره پسر؟

خوش خبره خاله فريبا

مامان شايان جوني
10 خرداد 91 9:32
سلام سلام
دوست عزيز شايان جوني تو مسابقه ني ني و شكلك شركت كرده. زمان راي گيري تا چهاردهم هست. اگه دوست داشتين بهش راي بدين. راستي آدرس وبتون يا ايميلتون هم بذارين كه راي قبول بشه. ممنون.
تو قسمت نظرات آدرس زير بايد راي بدين.
آدرس وب راي گيري:
http://noruz1391.niniweblog.com/cat6.php


باشه مي يام مي بينم
بابای دوقلوها
10 خرداد 91 14:51
سلام به محمد سپهر خوشتیپ عمووو

آفرین به تو گل پسری که حرف مامانی رو گووش میگیری، انشالله یه اسب واقعی بخری

اووووووو چقد اسباب بازی، حتما چندتاییش هم گم شده بوده دیگه

امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید

ممنون برادر خوب .حتما اگه پولاشو جمع كنه مي تونه يه كره اسب بخره...

مامان ستایش و یاسین
10 خرداد 91 17:52
سلام مامان زهره عزیز من یه عذر خواهی به خاطره سرنزدنم به وبلاگتون به شما بدهکارم به خاطره پاره ای از مشکلاتی که برای کامپیوتر و انترنتم پیش اومده مدتی است که نتونستم واردش بشم و الان هم از کامپیوتر یکی از دوستان به نام مامان پریسا براتون پیغام می گذارم امیدوارم مشکل کامپیوترم زودتر حل بشه راستش خیلی دلم برای شما و همه نی نی وبلاگی ها تنگ شده محمد سپهر جان رو از طرف من ببوسید

شما هم ياسين و ستايش را ده تا بوس كنين
مامان علي خوشتيپ
11 خرداد 91 11:41
پشاپیش میلاد امام علی (ع) و روز مرد رو به مرد و باباي آینده تبریک میگم

ممنون عزيز دلم من هم متقابل اين روز را به مرد فردا تبريك مي گم
مامان علي خوشتيپ
11 خرداد 91 11:45
آخييييييي همه بچه ها مثل همن.البه علي بشتر سك سك دوست داشت.ولي اونم قول داده ديگه سمت سك سك نره و با پولاش كتاب يا خوردني مورد علاقشو بخره.
به به پس با يه تخم مرغ شانسي خواستي دختر مردمو ببري؟اي زرنگ
آفرين به پسر عاقل و خوش قول
عكس اولي تو ادامه مطلب منو ياد علي ميندازه كه ميخواد تو عكسا الكي بخنده

ولي بايد به فكر همه چيز بود...
مامان علي خوشتيپ
11 خرداد 91 11:46
البته من خودمم از اين تخم مرغا و سك سكا خوشم مياد.دوست دارم شانسمو امتحان كنم


ولي من دوست دارم شانسم را با فال امتحان كنم
بابای سید محمد
11 خرداد 91 20:04
خیلی جالب بود

محمد سپهر جان میبوسمت عمو جون

ممنون برادر بزرگوارم