سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 19 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

تاج سر مامان

و دستاورد اين فصل

1391/3/23 15:16
1,384 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دلم ظهر ديروز حول و حوش ساعت 13:30 اومدم مهد جلسه بود براي ديدن كارهايتان ، دستاوردها و گپ و گفتي با مربي ها.

مثل هميشه جزء اولين نفرات بودم كه وارد سالن شدم.كارهايت را با دقت ديدم.كار قيچي ات فوق العاده ست.خوب برش مي زني.ولي هنوز در رنگ آميزي  ، رنگها از چهارچوب خط ها بيرون مي ياد.

گلي با وجودي كه نقاشي هات مفهوم را مي رسونه اما تصوير خاصي نداره ، يا ريل كشيدي ، يا شمشير و خنجر بيشتر توي خط ها دست و پنجه نرم مي كني تا توي اشكال.

گلگم انشاء الله كه كم كمك همه چيز را با صبر و حوصله ياد مي گيري.در ضمن از  خاله نفيسه خواستم كه صحبت كنند تا دوباره كلاس آموزشي زبان را برگزار كنند.

كار با قيچي :

كار با قيچي

مابقي نقاشي ها را در ادامه مطلب ببينيد:

 

 

رنگ آميزي:

رنگ آميزي

نقاشي:

نقاشي

كلاژ:

كلاژ

چسباندن كاموا:

كلاژ

گل با تراشه هاي مداد:

كلاژ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مریم مامان نخودچی
23 خرداد 91 15:43
سلام مرسی تو این مدت پیشم میایو.....
ولی سرم شلوغه نتونستم بیا...


مهم اينه كه دل به دل راه داره

مامان پریسا
23 خرداد 91 15:46
آفرین گل پسر کار قیچیش عالیه



فقط كم مونده گلهاي قالي را قيچي كنه
مامان پریسا
23 خرداد 91 15:48
این ها هم عالین
مامانی عجله نکن. ایشالله کارش ازیاین هم بهتر میشه


ممنون عزيز
مامان امیر مهدی
23 خرداد 91 16:35
ماشالا خیلی قشنگ کشیدی محمد سپهر جانآخی دستم درد گرفت.واسه امروزت کافیه دست بزنم

قربون دستهات امير مهدي جون را ببوس
مامان بیتا
23 خرداد 91 17:50
مبارک باشه کارنامه گل پسر رودیدی انشاالله روز فارغ التحصیلی دانشگاه شو ببینی

ممنون گلم
باران
23 خرداد 91 18:06
چرا فقط مامان زهره نمی تونه ببینه؟؟؟؟اخی منم نی نی که بودم عاشق کفش دوزک.البته من هنوز هم نینی موندم برای این چیزها ذوق میکنم.کفش دوزک.ماهی.پروانه.
من دلم می خواد معلم محمد بودم....


من كه از خدامه بگو كجا هميديگه را ببينيم
اينم از بدشانسي ام هست كه نمي تونم ببينم

majid
23 خرداد 91 20:48



دست های کوچکش

به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد

التماس می کند : آقا... آقا "دعا " می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعا " می کند....






خيلي عشق مي نويسي
ستاره زمینی
23 خرداد 91 20:57
سلام محمد سپهر جان.خوشحال میشیم مهمان ما باشید.


مي يام پيشتون