سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

تاج سر مامان

به نازم به جوابت!

1391/4/13 11:04
702 بازدید
اشتراک گذاری

گلم سلام مي دونم خيلي خوابت مي ياد منم خيلي خوابم مي ياد.آخه ديروز عصر كه از مهد تحويلت گرفتم زود رفتيم خونه ماماني تا كمكش كنم ،   ختم قرآن داشتند . بعد آمديم شهرك خودمان ، تو هم وضو گرفتي تا در نماز مغرب و عشاء‌شركت كني.به مناسبت  ميلاد  امام زمان جشن داشتيم. اونم چه جشني تا ساعت 1 بامداد شاد بوديم و به يمن قدمهاش كف مي زديم و هورا مي كشيديم. . شادي هايمان صد چندان شد وقتي آسمان شهرك نورباران شد.

داشتم باهات تمرين مي كردم كه اگه سوال پرسيدند تو چي جواب بدي؟به توافق رسيديم كه شعر اي ايران را بخوني.بعد توضيح دادم كه  اين روزها روز تولد امام زمانه.امام زمان امام دوازدهمه .اگه مجري ازت پرسيد الان ايشان كجا هستن شما بگو؟غائبن اما زنده هستن.وقتي توضيحاتم تمام شد گفتم حالا مطالبي را كه برات توضيح دادم ، مرور مي كنيم.گفتم : محمد سپهر ما براي چي جشن گرفتيم؟  گفتي: تولد امام زمانه .گفتم : امام زمان امام چند ما هستند گفتي: دوازدهم گفتم خب ايشان كجا زندگي مي كنن؟كه گفتي: يه جايي كه هيچ كس نمي دونه كجاست اما زنده ست.تعجب كردم خيلي قشنگ  و عارفانه گفتي. بابا بهت گفت: بگو امام زمان پيش خداست؟كه با قيافه اي حق به جانب  گفتي: بابا  امام زمان پيش خدا نيست چون زنده هست مرده ها مي رن پيش خدا. موندم كه چگونه اين طور تفسير كردي.موندم كه اين عشق دست من و تو نيست خدا خودش مي دونه  چه  كلماتي را در دهانت بذاره كه من هم متحير بمونم!

محمد سپهر در جشن:

جشن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

majid
13 تیر 91 11:46
از کجا فراموش شدم؟ به یاد نمی آورم!.... تنها خاطره ام مربوط به روزی آفتابی ست که دل دیگر از آن من نبود... نیستی و نبودنت را عقربه های ساعت هر ثانیه فریاد می کنند و قطره های سرد باران بر گونه های گرم من!... از کجا باید شروع کنم پایان این قصه را؟ بگذار خاطره ها بمانند و ما برویم، آنها بهتر قدر یکدیگر را می دانند تا من و تو!...
مامان علی خوشتیپ
13 تیر 91 11:46
الهی فداش شم که اینقدر عاقله
ایشاالله که یکی از یارای امام زمان باشی عزیزم

شايد بگم بخندي وقتي توي شكمم بود يكي از دعاهايم همين بود .يعني مي شه
majid
13 تیر 91 11:47
اونا که تو زندگیشون قصه های خوب شنیدن تو قمار زندگانی همه جور بازی رو دیدن اونا که تو خلوت شب شعرای حافظ رو خوندن همه راه و رفتن اما بر سر دو راهی موندن بهشون بگین که اینجا یه نفر همیشه مسته یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته بهشون بیگید که قصه اش مثل شاهنومه درازه کی بوده کجا رسیده چه جوری باید بسازه حالا قصه هاشو مستها توی میخونه ها میگن اما اون همیشه مست رو توی اونجا راه نمیدن بهشون بگین که اینجا یه نفر همیشه مسته یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته دیگه گیس کمند دلها گیسوهای رنگ برفش دیگه میخونه جایی نیست که بیاد رو لب ها حرفش بزارین همه بدونن که به دست غم اسیره آخرش یه شب همینجا سر این کوچه می میره بهشون بگین که اینجا یه نفر همیشه مسته یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته من امشب سرخوش و دیوانه و مست و غزل خوانم به جام می پناه آورده ام از غم گریزانم گر از میخانه باز آیم مرا غم باز می جوید روید ای دوستان من گوشه میخانه می مانم
مامان بیتا
13 تیر 91 12:26
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

نیمه شعبان مبارک

پس بي ريا مي فرستيم صلوات: اللهم صل علي محمد و آل محمد



مجید محمد پور
13 تیر 91 13:10
به دلـم افتاده بـود ، كـه امشـب حتــما خوابـش را میبینـم امــا .... تا صُبـح به شوق ِ دیدنش خوابـم نبرد !
مجید محمد پور
13 تیر 91 13:11
سلام !

اوضاع ویندوزم و خودم بهم ریخته .

مطمئن باشید بد قول نیستم


خدا كنه هميشه خوب باشيد
خاله باران
13 تیر 91 14:41
سلام.نه محافظه کارانه نبود.ه مامان خودم را اینجا گفتم.منظورتون را نمی فهمم... ولی کلا مامانها را دوست دارم.. همشون نازند...


مطمئني ؟! مامان ها نازن يا بچه اشان؟!
خاله باران
13 تیر 91 14:45
نکنه این چند روز نیستید؟ما باید زمینه را فراهم کنیم...من دلم تنگ میشه...


نه عزيزم فعلا قصد مسافرت ندارم
مامان احسان
13 تیر 91 15:00
سلام زهره جون ممنون که به ما سر زدیو لطف زیادی هم به احسانم داری راستش خودم هم سرم حسابی شلوغه کارهای اداره از یک طرف ،روز نیمه شعبان هم جشن نامزدیه برادرم خلاصه گاه گاهی میام توی وب و به دوستان سر میزنم روز نیمه شعبان یاد من هم باش که سخت محتاج دعاتم

براي همه دوستان ني ني وبلاگيمون دعا كردم
مامان یکتا
13 تیر 91 15:06
سلام عزیزم خوبی چرا نمی شه با قلب پاکی که پسر خوشکلمون داره یکی از یاران امام زمان می شه پیشاپیش عیدت مبارک گلم


من كه از خدامه اگه خدا بخواد چي مي شه ؟!
مامان یکتا
13 تیر 91 15:07
راستی مامان تبل تو چرا دست به کار نمی شوی پسر ما دیگه بزرگ شده


منظورت من بودم يا بابا ؟!
شاهده
13 تیر 91 15:11
سلام عزیییییییییییییزم بابا این چه حرفیه بنده بعضی ها رو گفتم ...عرض کردم بعضی ها...جسارت نکردم خدای نکرده به همه نی نی های خوشگل...اتفاقا منم بچه بودم دائم دوست داشتم چاقو بگیرم دستم مثله مامانم سبزی خورد کنم انقدر که دستش سریع بود...گلم معذرت می خوام اگه باعث ناراحتی شما شدم اصلا منظورم شما نیستی خانومی چند نفر رو خاص رو که خبر دارم گفتم...بازم شرمنده


دشمنت شرمنده عزيزم
خاله باران
13 تیر 91 15:26
چقدر خوابش می امده.... عزیزم..


نه تازه اول جشن بود.فرداي آن روز هممون خسته بوديم
مامان امیر مهدی
13 تیر 91 16:39
ماشالا به این هوشت.قابل تحسینه


ممنون خاله
مهسا
13 تیر 91 18:42
سلام مامان زهره جون به گل پسری رای دادم واگه اجازه بدید وب گل پسری رو به دوستام اضافه کنم که بیشتر بیام پیشتون ؟

ممنون از لطفتون با افتخار لينكتون مي كنم
زهره مامان آریان
14 تیر 91 0:42
آفرین به پسر باهوش


ممنون
مامان محمد
14 تیر 91 2:00
سلام خاله جون خوش به حالت من خییییییییلی اینجور جشنا رو دوست دارم اونم با ایییییییین همه حسای قشنگ
مامان زهره دست درد نکنه که پسری رو به اینجور جشنا میبری خیییییییییلی عالیه
تنها دعامون ضهور آقاست انشاالله هممون سر بلن و سر افراز بیرون بیایم،دوستتون دارم به خدا

ممنون از لطفت هميشه خوب و خوش باشي .راستي اتاق محمد سپهر را در پست گذاشتم دوست داشتي بيا ببين
بابای دوقلوها
14 تیر 91 20:20
سلام
به به
معلومه که جشن با شکوهی بوده
انشالله همیشه شاد باشید

ایول تاج سر
واقعا به مامان جواب زیبایی دادید
کفمون برید

گاهي واقعا توي جواباش مي مونم
عمه ی لارا
14 تیر 91 22:51
سلام مامانی عیدتون مبارک عکسای جدیدگل پسرت مثل همیشه ماهو قشنگه ببوسش


ممنون عمه انشاء الله هرچه زودتر برادر زاده اتان را ببينيد
مامان آرینا موفرفری
15 تیر 91 2:39
سلام مامانی تبریک می گم محمد سپهر جان در مسابقه اول شد.انشااله در زندگی موفق و شماره یک باشی.


ممنون عزيز دلم چند بار خواستم بيام توي وبتون اما نشد
مجید محمد پور
15 تیر 91 19:03
سلام !

خدا پسر گلتون رو حفظ کنه

عکسمو گذاشتم.

ممنون از لطفتون . حتما مي يام پيشتون

مامان زهرا
16 تیر 91 12:10
سلام خانمی
عیدتون مبارک
فقط خواستم برنده شدنت را توی مسابقه نی نی خانه دار تبریک بگم
خوشحال میشیم به ما هم سر بزنید و ما را هم لینک کنید


عزيزم اگه نظرات را بخواني چند بار گفتم كه نم يتونم وارد وبتون بشم فكر مي كني اشكال از كجاست؟
وممنون بابت لطفتون
طنین
16 تیر 91 20:47
عزیزم من به پسر گلت رای دادم الانم دیدم که برنده شده
مبارک باشه به دو نفری که رای دادم برنده شدن پریسا جونو محمد عزیز شما
ولی نمیدونم رای من ثبت شد یا نه چون با گوشی رای دادم در هر صورت میخواستم بدونی که برای جرفت شما ارزش قایل شدم


ممنون عزيز دلم
مامان پریسا
22 تیر 91 2:17
آفرین پس عاقل
مادر کوثر
24 تیر 91 16:26
ایول بابا ماشالله به این جواب هوشمندانههههههههههههه

من خودم هم موندم به اين جواب