محمد سپهر در جمكران :
سلام عزيز دلم صبح قشنگت بخير . امسال شب نيمه شعبان قسمت شد كه با هم در جمكران باشيم.باور كن قسمت ها را خدا تعيين مي كند و بس!
قرار بود شب نيمه شعبان عروسي پسر همكار بابا باشيم چون براي بابا ماموريت پيش اومد كه بره چابهار فرصت را غنيمت شمردم و من هم ثبت نام كردم براي جمكران.گلي مامان چهارشنبه هول هولكي كارها را كردم تا بعد از نماز ظهر و عصر من هم راهي بشم.به ماماني هم گفته بوديم بياد مسجد بعد از نماز اومدم دنبالت مهد. قبول دارم كه خواب بودي ولي چاره هاي نبودنمي تونستم بغلت كنم چون كيف بزرگي را با خودم حمل مي كردم.وقتي كه اتوبوسمان مشخص شد و روي صندلي هايمان نشستيم ، بروبچه هاي رفاه با دادن يه شاخه گل مارا به قصد جمكران بدرقه كردند.
راستي آقاي كهفي براي مسافراي ماشين ما يك كيك بزرگ خريده بود كه آن را بين همه تقسيم كرد. تو هم از خوشحالي همه كيكت را خوردي.توي ماشين براي خودت شعر مي خوندي.كلي هم ماماني و خاله را اذيت كردي.
ديگه كم كم رسيديم جمكران.خدايا خيلي وقت بود كه نيومده بودم. تو از جمكران مي پرسيدي و من از اينكه اينجا متعلق به امام زمان (عج) است برات صحبت مي كردم.بعد از نماز مغرب و عشاء بين بچه ها شكلات تعارف كردي.بعد از شام راحت گرفتي و خوابيدي. وسطهاي دعاي كميل بود كه خوابم گرفت.خيلي دلم مي خواست شب زنده داري كنم ولي نشد وقتي براي اذان صبح بيدار شدم به حال خاله غبطه خوردم كه شب زنده داري كرده بود.بعد از خوردن صبحانه مختصر راهي حرم حضرت معصومه (س) شديم، بعد از زيارت به سمت خونه دختر دايي رفتيم ناهار آنجابوديم و بعد رفتيم منزل يكي از همكاران خاله .كسي براي رسيدن به مقصدش خيلي مجاهدت كرده . خوشبختانه چون با خبر شديم خاله زهرا هم آمده بود قم مسير برگشت با هم بوديم.
شب نيمه شعبان جمكران:
مابقي عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد:
دادن شاخه گل رز:
اينجا محمد سپهر همكاري نمي كرد براي عكس .
وكيك براي تولد امام زمان(عج):
محمد سپهر مشغول خوردن كيك:
جمكران :
تعارف شكلات به بچه ها:
خوردن گيلاس:
و خواب....
صبح روز پنج شنبه
محمد سپهر در حرم حضرت معصومه (س):
الته توي اين سفر محمد سپهر اين ريسك را كرد كه با موبايل من به عكاسي بپردازد. كه انشاء الله در آينده نمونه هايي از خلاقيت ايشان را مي گذارم.