سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 25 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر و عمه نشيبا

1391/4/27 9:27
1,176 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل گلي مامان . عصر ديروز لحظات خوبي  برايت رقم خورد  چون  با هم به سالن ميلاد نمايشگاه بين المللي تهران رفتيم ودر  سومين هم انديشي طنز راديويي كه به همت راديو فرهنگ برگزار مي شد،  حضور يافتيم  و شما  تونستي از نزديك برو بچه هاي برنامه خوب فيتيله را ببيني.

وقتي از برندگان مسابقه مقاله نويسي طنز راديو تقدير و تشكر مي كردند، ناخودآگاه اشك از چشمهايت روانه شد: گفتم  : محمد سپهر براي چي گريه مي كني؟گفتي: مامان چرا اسم مارا صدا نمي كنند كه ما هم جايزه بگيريم.قربون اون دل كوچيكت برم كه منتظر بودي مامان هم جزء برنده ها باشه.برات توضيح دادم : عزيزم  خيلي دوست داشتم مقاله مي نوشتم ولي چون حجم كاري ام زياد بود نشد، در جوابم گفتي: ولي مامان من جايزه مي خواستم..بدجوري بهم برخورد. گلي تصميم گرفتم توي هر مسابقه اي كه اعلام مي كنند حتما شركت كنم تا برق خوشحالي را توي چشمهاي معصومت ببينم.

در اين مراسم از هوشنگ مرادي كرماني نويسنده و طنز پرداز پيشكسوت راديويي  نيز  تقدير كردند.

از مهمترين قسمت هاي برنامه اجراي برنامه "سلام كوچولو" توسط عذرا وكيلي و گوينده هاي خردسالش  ، جمعه ايراني توسط هنرمندان و طنازان اين برنامه  و  شعرهاي گروه فيتيله بود.

بماند كه آقاي حداد عادل هم ميهمان برنامه بوند و به بحث قدمت طنز در فرهنگ ايراني پرداختند .

وقتي متوجه شدي قراره از مريم نشيبا  گوينده برنامه "شب بخير كوچولو" هم تقدير كنند مثل آهو بره ازانتهاي سالن به سمت سن دويدي و صدا مي كردي "عمه  نشيبا ، عمه نشيبا". زود ازجام بلند شدم و به سمتت دويدم تا  به خاطر دوست داشتن مراسم را به هم نزني.

دست خودت نبود  مي خواستي خودت را به ايشان برساني. بغلت كردم و گفتم: عزيزم  اونوقت عمه ناراحت مي شه كه مراسمش را به هم بزني. گفتي: مي خوام بهش بگم "عمه چرا اينقدر لاغر شدي"؟ گفتم وقتي از سن پائين اومد بگو. بعد از تقدير خودتو بهش رسوندي و سلام كردي.نشيباي مهربان هم مي خواست تورا بوس كنه كه بهش گفتند دوباره روي سن برگردن كه با حضور ايشان مي خوان  لالايي  معروف برنامه شب بخير كوچولو  را اجرا كنند.

وقتي از  شاگرد اولي ها تقدير مي كردندبهترين فرصت بود كه قاطي بچه ها روي سن بري و خودتو توي بغل عمه نشيبا بندازي. تازه به من هم مي گفتي: " ببين دارن اسم منو صدا مي زنن كه با عمه عكس بندازم"

سرفرصت ماجراي آشنايي ات را با نشيباي عزيز و اينكه چرا عمه صداش مي كني را تعريف مي كنم.

يه عكس دسته جمعي:

  عكس دسته جمعي

مابقي عكس ها  ، همچنين لينك  همين خبر را در پايگاه  خبري رسانه كودك را در ادامه مطلب ببينيد:

 

 

(به همه بچه ها پروانه يا پرنده مي دادند)

پروانه

اگه گفتي اين كيه كه پشت پروانه قائم شده؟!

بعله گل پسر مامان محمد سپهره:

پروانه

اين عكس مربوط به اشك و قهر شما از مامانه كه چرا توي مسابقه برنده نشده:

قهره گل پسر

خوشحال و خندون از اينكه عمه را پيدا كردي:

جشن

دالي بازي هم مي كردي:

جشن

بچه هاي سن به نوبت عوض مي شدند ولي  عضو ثابت تو بودي:

 

جشن

حالا نوبت چيه؟!

جشن

بعله گل چيدنه....

شاديانه هاي كودكانه

گل باشي و خندان عزيز دل مامان:

شاديانه  هاي كودكانه

عزيز دلم خبر اين مراسم را به  پايگاه خبري رسانه كوك فرستادم كه لينك آن را برايت مي گذارم.خبر در بخش وبلاگستان كار شده بود.

وبلاگ تاج سر مامان      

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مهسا
27 تیر 91 9:57
سلام
آخی قربون دل کوچولو محمد سپهر گل برم من خاله جون کادو گرفتن مهم نیست همین که اونجا بودی وبهت خوش گذشته کافیه عزیزم
می بوسم روی ماهت رو بوسسسسسسسس


ممنون آخه اسم مارا صدا نكردند.من جايزه مي خواستم
مریم مامان نخودچی
27 تیر 91 10:24
سلام ....
ممنون که این چند وقت بهم سر میزدی...
سلام عزيزم دلم برات خيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي تنگ شده


مامان محمد
27 تیر 91 10:29
بابا تو دیگه کی هستی؟ای ول خاله،عجب جایی رفتی،دست مامانی درد نکنه خییییییییییییلی فیض بردیم
محمد سپهر جان مامانی همینجوریشم نفر اوله،یدونه است،ما که خیلی دوسش داریم هم تو رو هم مامانی گلتو.
زهره جون بسسسسسسسسسسسسسسسیار لذذذذذذت بردم ممنون از لطفت عزیزم.
بووووووووووووس برای زهره جون و گل پسری.


ممنون عزيز دلم محمد سپهر يه كم به مسابقه حساس شده همين.من هم روي گلتون را م يبوسم
مامان نیایش
27 تیر 91 11:35
گل باشی و خوش باشی همیشه گل ناز عالی بود


ممنون عزيزم.
مامان زهرا
27 تیر 91 11:44
سلام خانمی
خوشحالم که به محمد سپهر جون خوش گذشته
امیدوارم هر جا هست موفق باشه
بی صبرانه منتظر شنیدن داستان عمه نشیبا هستیم

منم عاشق ایشون هستم

حتما سر اولين فرصت داستان عمه نشيبا را برات تعريف مي كنم
مامان نیایش
27 تیر 91 11:56
سلام عزیزم این چه حرفیه ممنون اومدی
راستی خانمی من خیلی وقته که شما رو لینک کردم
محمد سپهر رو ببوس


ممنون عزيز دلم .من هم شما را با تاخيييييييييييييييييييييييير لينك كردم نيايش جون را ببوس
مامان نيما
27 تیر 91 12:32
چه خوب كه بهتون خوش گذشته كاش ما رو هم خبر ميكردي
مامان نيما
27 تیر 91 12:34
آخه ما هم تهران مي شينيم خونمون و خونه پدر شوهرم هم همون اطراف شماست ولي من بخاطر محل كارم كه سايپا باشه اونجا رو اجاره داديم و توي چيتگر نزديك شركت هستيم
مامان نيما
27 تیر 91 12:35
اگه برنامه اي بود حتما به من هم خبر بده ممنونت ميشم چون من سرم خيلي شلوغه .پسر گلمونو ببوس

حتما عزيز دلم اگه برنامه براي عموم بود يا تونستم كارت بيشتر بگيرم حتما خبرتون مي كنم
مامان احسان
27 تیر 91 13:10
امیدوارم همیشه بهت خوش بگذره . خاله قربون قهرت بره عزیزم


خدا نكنه گلم روي ماه احسان جون را ببوس
سپیده
27 تیر 91 13:54
سلام. ماشالله به گل پسری

ممنون از حضورتون مثل هميشه به ما لطف دارين

مامان علی خوشتیپ
27 تیر 91 15:29
آخی خوش به حالت منم عمه نشیبا رو خیلی دوست داشتم(وقتی کوچولو بودم)
همیشه خوش باشی پسر کوچولوی نازنین و دوست داشتنی و مهربون خاله
خیلی زیبا نوشته بودی زهره جون

ممنون عزيز دلم.اصلا فكر نمي كردم محمد سپهر نشيبا را اينقدر دوست داشته باشه
مام پارسا
27 تیر 91 16:41
الهی قربون گل پسری با احساس و زود رنج برم من.
خدا رو شکر که با دیدن عمه نشیبا ناراحتی قبلی ات از بین رفت.
مامانی قول بده که دیگه توی تموم مسابقه ها شرکت کنی تا گل پسرمون شاد بشه.
بوسسسسسسسسسسسسسسسس


آره اون روز خيلي دلش شكست
مام پارسا
27 تیر 91 16:42
عزیزم ممنون که به وبلاگ پارسا جون اومدید و با نظرات قشنگتون وبلاگمون رو منور کردید.
بازم پیش ما بیاید


حتما عزيزم .من هم خوشحال مي شم بهتون سر بزنم
مامان بیتا
27 تیر 91 17:02
ناراحت نباش گل پسر انشاالله دفعه بعد شما هم جز برندگان باشی


ممنون عزيز دلم
مامان محمد صادق(زهرا)
27 تیر 91 17:17
عزیزممممممممممممممممم!

چه بهت خوش گذشته ه ه ه!!!

منم عااااااشق خانوم نشیبام!!!
اسمشونو ولی الان متوجه شدم!!!
************************
زهره جون 20 20ی!!!


ممنون ماماني مهربون .خيلي خوب و با صفائين دوستتون داريم

مامان امیر مهدی
27 تیر 91 17:18
سلام دوست گلم امیر مهدی تو یه مسابقه به اسم نی نی شلخته شرکت کرده ممنون میشم که بهش رای بدین.انشاالله جبران میشه.

لطفا به این آدرس برین و رای خودتونو همراه با آدرس وبلاگتون ثبت

کنید ممنونhttp://mamiparisa.persianblog.ir/


عزيزم من به ايشان راي دادم
مامان امیر مهدی
27 تیر 91 17:19
همیشه خوش باشی فدات شم
مادر کوثر
27 تیر 91 17:52
آخییییییییییییییی چه دل نازکییییییییییی که زود اشکاش اومدهههههههههههه


فكرشو نمي كردم كه اينقدر بهش بر بخوره
مادر کوثر
27 تیر 91 17:53
واااااااااااااای چه ملاقاتییییییییییییی
عجب تاج سر با دل و جراتیییییییییییییییی
همیشه به جشن و شادی و مراسم های با کلاس


ممنون عزيز دل خاله
مادر کوثر
27 تیر 91 17:55

چه گل خوشجلی هم چیدهههههههههههههه


فكر شو نمي كردم
نایسل
27 تیر 91 20:14
مرسی عزیز دلم هر کاری در دسر خودشو داره


انشاء الله همه چيز به وفق مرادت بچرخه
نایسل
27 تیر 91 20:14
آخی الهی فداش شم


خدا نكنه
نایسل
27 تیر 91 20:15
حسابی خوش به حالش بوده ها


آخر جشن بهش خوش گذشت .اولش كه عمرم را خورد چرا برنده نشدم؟چرا اسم مارا صدا نكردند؟
شيدا مامان پاني
27 تیر 91 20:16
خوشبحالت خاله جون كاش منم اونجا بودم


ممنون از لطفي كه به ما دارين
نایسل
27 تیر 91 20:17
خوشملم


مامان پریسا
27 تیر 91 21:06
چه مراسم خوبی.
خوش باشی محمد جان.



ممنون از محبتتون روي گل پريسا جون را ببوس
majid
27 تیر 91 21:17
امروز را با خدا گام بردار و فردا را با بسپار دیگر نگران هیچی مباش
یاس
28 تیر 91 2:58
عزیز دلم.عاشقتم.قربونت برم که دل کوچولوت غصه دار شد.
مامان زهره از این به بعد تو فقط برنده شو جایزه بگیر تا چشمایه خوشگل محمد سپهرمون بارونی نشه.میبوسمتون

باور كن همين تصميم را هم گرفتم كه در مسابقات مقاله نويسي شركت كنم
مامان شايان جوني
28 تیر 91 10:29
اي جان فداي اون قهر كردن و اشكات. خاله جون ناراحت نشو ايشا اله دفعه بعد مامانت برنده مي شه. خودت كه برنده هستي.


ممنون عزيزم.اون روز محمد سپهر بدجوري بغض كرد و اشك ريخت و قهر كرد.فكر نمي كردم اين مسائل براش اينقدر مهم باشه
مامان یکتا
28 تیر 91 11:36
سلام عزیزم ببخشید چند وقت اصلا حالم خوش نیست نمی توانم بنویسم الهی خاله قربونت بره دوستت دارم مواظب خودت باش


ممنون عزيز دلم شما هم مراقب خودتون ، ني ني آينده ، يكتا جون و همسري باشين
مامان آرشیدا کوچولو
28 تیر 91 14:11
آفرین به این میگند بچه فوق اجتماعی بابام جان هر کی میره اون بالا از خجالت آب میشه دورت بگردم تو که رفتی بالا تو بغل عمه نشیبا از روی سن پایین هم نمی آی


واقعا عاشق عمه نشيباست. برنامه هاي ديگه را امتحان نكردم ببين چه رفتاري از خودش نشون مي ده
مامان آرشیدا کوچولو
28 تیر 91 14:12
مامان زهره جون کلی ذوق بچه ات رو کردم ماشالله


الهي ممنون كه كاراش شما را هم سر ذوق آورد
بابای دوقلوها
29 تیر 91 9:10
گل پسر کم کم داری معروف میشیااااااااا
یه جاهایی میری
با کسایی عکس میگیری
در ضمن مامانی همیشه برندس و نفر اول
اگر به غیر از این بود ما الان عکس شما رو اینجا نمیدیدم.


ممنون باباي مهربون.خدا دوقلوها و مامان گلشون را براتون نگه داره. هميشه به ما لطف دارين
ستاره زندگی
29 تیر 91 14:12
به به چه عکسهای قشنگی

منتظر شنیدن داستان عمه نشیبا هستیم


چشم حتما اولين فرصت تعريف مي كنم
مامان آرینا موفرفری
2 مرداد 91 13:06
دیگه خاطره بهتر از این...


ممنون عزيز دلم
مامان عسل
8 مرداد 91 15:19
انشالا دفعه هاي بعد شرکت کنيد و حتما برنده بشين تا محمد سپهر هم کلي ذوق کنه خواهر منم طرفدار پروپاقرص گروه فيتيله هاس ، البته خواهرم کوچولو نيستا ما هم کلي سر به سرش ميزاريم آهنگ وبلاگ عسل هم به سفارش و تهيه خواهرمه که آهنگ گروه فيتيله هاس


عزيز دلم اونقدر محمد سپهر به فكر عمه نشيبا بود كه به كلي گروه فيتيله ها را فراموش كرده بود.