كلاه قرمزي هم زن گرفت!
عزيزمامان سلام صبح كه داشتم به سمت مهد مي رفتيم دائم همون سوال تكراري را تكرار كردي.همون سوالي كه بعد از ديدن فيلم كلاه قرمزي به ذهنت خطور كرد.
عصر ديروزوقتي باهم رفتيم سينما پرديس آزادي و فيلم كلاه قرمزي و بچه ننه را ديديم، پرسيدي مامان چرا پسر عمه زا آقاي دلقندي را نكشت؟
سوال عجيبي را پرسيده بودي.حتما آقاي دلقندي را يادت هست .همون كه آمدي محل كارو با يك فنجان چاي داغ ازت پذيرايي كرد . اودراين فيلم نقش افسر پادگان را بازي مي كرد و به حق بازي خوبي رااز خودش به نمايش گذاشت.امروز كه ازش پرسيدم چطور به عوامل فيلم معرفي شده برام گفت كه با هماهنگي دستيار برنامه آقاي مختاري به آقاي طهماسبي معرفي شده و بعد از بازي او از كارش خوشش آمده .
وقتي ازت پرسيدم محمد سپهر براي چي بايد پسرعمه زا فرمانده يا همون آقاي دلقندي را مي كشت ؟با خنده اي زيركانه گفتي: براي اينكه خودتان چايي براي خودتان بريزيدمگه اون چه گناهي كرده؟
فداي اون دل مهربونت برم كه به فكر همه هستي.
روي هم رفته فيلم قشنگي بود. کلاه قرمزی و بچه ننه" یک فیلم کاملا مفرح است، بیننده را خسته نمی کند و بسیار او را می خنداند. شاید بزرگترین مزیت "کلاه قرمزی و بچه ننه" همین طنز قوی آن باشد. می توان گفت که در هر دقیقه ی فیلم نکاتی طنز گنجانده شده که موجب می شود بیننده لذت ببرد و به دیدن ادامه ی فیلم تشویق شود. از بازي روان ايرج طهماسبي گرفته تا عروسك گرداني موفق شخصيت هايش . یکی از دلایل غیر قابل انکار در مجموعه کلاه قرمزی اعم از فیلم سینمایی و سریال ، موسیقی متن آن است که به شکلی جادویی بر روی تمامی صحنه های فیلم و سریالش می نشیند و مخاطب را مجذوب خود می کند.
اينكه كلاه قرمزي به مسائل اجتماعي نيز مي پردازد زيباست. در "کلاه قرمزی و بچه ننه" با دو شخصیت جدید و بامزه آشنا می شویم که به جای هر دوی آن ها بنفشه صمدی سخن می گوید، اولی بچه ننه و دومی گل قرمزی که سکانس ورود دومی یکی از جذاب ترین سکانس های فیلم است.. پسرخاله هم مانند همیشه حضور دارد و رفتارش هم فرقی با گذشته نکرده، کاری و بامرام. البته این بار بعدی جدید از شخصیتش یعنی غیرتی بودن را نیز رو می کند! .اما اي كاش صحنه هاي دادگاه را براي بچه ها به تصوير نمي كشيدند چون کودک از پرسش و پاسخهای قاضی و حتی دفاعیات عروسکها سر در نمیآورد .
عزيز مامان ديروز دوست نداشتي فيلم تمام شود در صحنه هاي آخر دوست داشتي در تولد بچه ننه شركت
مي كردي و اي كاش كارگردان اين صحنه ها را نيز براي مخاطب كودك خود خلق مي كرد. داشتيم سينما را ترك مي كرديم كه گفتي: ديدي مامان ديدي آخرش كلاه قرمزي زن گرفت!
در وردي سينما پرديس آزادي:
اين مطلب را برايت ساعت 14:35 دقيقه به يادگار گذاشتم.