سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

تاج سر مامان

كوچه هاي شهر ما بوي شهادت مي دهد!

1391/7/25 13:37
1,118 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دلم .ديروز روزه بودم بابا هم خبر داد كه جلسه دارن دير مي ياد بهترين بهونه بود كه با هم بريم خونه ماماني!

نمي دونم انگار قسمت بود  وقتي رسيديم جلوي شهرك ديدم چقدر شلوغه گفتم نكنه تصادف شده خوب كه نگاه كردم ديدم تابوت شهيدي بر روي ماشينه! با خاله به سمت ماشين نه به سمت تابوت  شهيد رفتيم شنيده بودم كه قراره به مناسبت شهادت حضرت جواد (ع) پيكرهاي  29 شهيد گمنام دفاع مقدس در استان هاي تهران، ايلام، اصفهان، گلستان، كردستان، زنجان، سيستان و بلوچستان، خوزستان و چهارمحال و بختياري تشييع و خاكسپاري  بشه.اما اونقدر مشغول بودم كه متوجه نبودم امروز شب شهادت امام جواده.

خود شهيد طلبيده بود.

وقتي تابوت شهيد را ديدي اولش ترسيدي كه بري جلو گفتي: مامان اين يعني شهيده گفتم آره مامان.گفتي: اسمش چيه؟گفتم: نمي دونم گفتي : خب بپرس؟ گفتم: مامان من اين شهيد گمنامه.يعني اينكه وقتي در جبهه به شهادت رسيده چيزي ازش يادگاري نمونده كه بفهمن اسمش چيه؟

عزيزم نمي دونن اسمش چيه؟چند سالشه؟ بچه كجاست؟پدرو مادرش كي هستن يعني زنده ان؟!

گفتم محمد مامان دوست داري دنبالش حركت كنيم.من بشم خواهرش تو هم بشي داداشش.گفتي: داداش ؟ مگه ابوالفضله !

عزيزم چند وقتي كه دلت داداش مي خواد اونم ابوالفضل.

روي  ماهت را بوسيدم و گفتم: نه ابوالفضل خودمون  نيست . اما شايد اسمش ابوالفضل باشه . گفتي: بعدش

 مي ريم پارك گفتم باشه.

خود شهيد دعوت مي كنه كي دنبالش حركت كنه.جمعيت پر شده بود از بچه هاي قدو نيم و قد و  خواهران چادري.خيلي ها گذري دعوت شده بودند.با صداي الله اكبر تابوت روي دست جوانها و مردانمان به حركت در آمد.خانمي گل گلايل مي داد .وما هم حركت كرديم.با خودم گفتم:  خيلي سخته كه مادر باشي و از جيگر گوشه خود هيچ اطلاعي نداشته باشي نداني كه اين پيكر پيكر پسرته يا.............

بوي اسفند فضا را پر كرده بود وقتي به  خانم ها اجازه دادند كه مي توانند بر سر پيكر مرثيه سرايي  كنند  ، ديدمت كه خودت را روي تابوت انداخته بودي تا دست روي پرچمش  بكشي.با سختي  از روي تابوت بلندت كردم در حالي كه گل سرخي در دست داشتي گفتي: به به چه بوي خوبي مي ده.بوي شهيد مي ده ولي مامان چه جوري يه آدم را لاي پرچم پيچوندند؟!چه جوري  توي پرچم جا شده؟

گفتم مامان بعد از  24سال از تمام شدن جنگ ،  اين شهيد را آوردند.معلوم نيست كدام قسمت بدنش اومده.مامان ديگه چيزي از اون نمونده براي همين توي اين تيكه پارچه مقدس جا شده.پارچه اي كه به خاطرش جون دادند و امروز بازم كوچه هاي شهرمون  بوي خوب شهادت مي ده!.

محمد سپهر و شهيد گمنام:

شهادت

مابقي عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد:

مادر ساعت : 10:33صبح

 

در بدو ورود به شهرك:

(اينجا از ديدن تابوت شهيد ترسيده بودي و جلو نمي رفتي)

شهادت

تشييع بر دستان مردانمان:

تشييع شهداء

اذان شب و آرام گرفتن شهيد در مسجد :

تشييع شهيد

قراره اين شهيد گمنام امروز در پادگان ولي عصر به خاك سپرده شه !

عزيزم حسابي وبت بوي شهيد و شهادت گرفته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامان بیتا
25 مهر 91 11:25
زیاد درمورد جنگ و شهادت و... مینویسی آدم میترسه


عزيزم جنگ، دفاع ، گمنامي شهدايمان جزئي از زندگيست.
مامان بیتا
25 مهر 91 11:26
ممنون به وبلاگ بیتا سرمیزنید .محمدسپهر گلم رو ببوس


عزيزم
مامان علی خوشتیپ
25 مهر 91 12:11

میخواستم یه چیزی بنویسم ولی پشیمون شدم
ماشاالله به محمد سپهر جونم که اینقدر با فهم و شعور و باهوشه...مامانی بهت تبریک میگم


ولي اي كاش مي نوشتي اون چيزي را كه مي خواستي بگي.ممنون از نظر و ديدگاهت
عمو روحانی
25 مهر 91 12:42
سلام.
میشه برای ایشون اولا توضیح داد که اونها چرا شهید شدن ؟
اونها هم مثل من وشما انسان بودن واز مردمان همین سرزمین (ایران) اما آدم بدها خواستن به زور وارد کشور ما بشن واونها خواستن جلو اون آدم بدها رو بگیرن که با ضرب تیر کشته شدن و خدا اینگونه افراد رو شهید حساب میکنه چون کارشون (دفاع از میهن ) ومقابله با آدم بدها بوده کار خوبی بوده لذا اونها رو خدا میبره بهشت
اما از این جریان چند سال میگذره و توی اون جایی که اونها جنگ میکردن مثلا توی دریا یا توی نیزارها جسم اونها گم شده بوده واز اون زمان فقط چند تا استخوان از اونها مونده که اونها رو گذاشتن توی اون جعبه ها و دورش رو پرچم کشیدن ودارن میبرن یکجا با احترام دفنشون کنن
راستی اون زمونها افراد که میرفتن جبهه برا یانکه شناسایی بشن یک پلاک داشتن(شماره داشت ) واز روی اون پلاک تشخیص میدادن این جسم ویا این استخوانها متعلق به چه مسی است برخی از اونها هم که پلاک نداشتن ومشخص نمیشه
خیلی خوبه که فرزند تون رو با این ارزشها ی معنوی ایران زمین آشنا می کنید
خوش به حال محمد سپهر که مامان بابای به این خوبی داره
درضمن شهدا هم شما رو دوست دارن

ممنون عموي هميشه مهربون .ممنون كه برامون وقت گذاشتين و به نكات خوبي اشاره كردين حتما اينها را براي محمد سپهر توضيح مي دم.
محمد
25 مهر 91 13:04
روحشان شاد و یادشان گرامی


انشاء‌الله مارا شفاعت كنند.
مامان زهرا
25 مهر 91 14:13
یادشون گرامی

ایا ما و اقعا قدر دان اونها هستیم
اونها که بهترین هدیه را گرفتن ؟ ما چی ?
اين سوالي كه هميشه از خودم مي پرسم بعد از شهداء ما چه كرديم؟
ني ني شكلك
25 مهر 91 16:32
___________00_____________________7_______________
________0000_____________________777______________
______0000______________________77777_____________
____00000______________________7777777____________
___00000______________________777777777___________
__000000____________77777777777777777777777777777
_0000000______________7777777777777777777777777___
_0000000_______________7777777777777777777777_____
_0000__00_________________77777777777777777_______
_0000__00000000__________777777777_777777777______
_000000000000___________7777777_______7777777_____
__0000000000___________77777_____________77777____
___0000_000000________777___________________777___
____00000_______0___________0000__________________
______000000__00000______000000___________________
________000000000000000000000_____________________
__________00000000000000000_______________________
______________000000000___________________________
نی نی شكلك دوستت داره.
http://sheklak_mohammad.niniweblog.com/

ممنون از اين ماه و ستاره قشنگ.لذت بردم
مادر کوثر
25 مهر 91 19:42
به به
واقعا به به
حظ کردم با این پست زیبا
ماشالله به این مادر فهیم و پسر باهوش



منم به خاطرات یک شهید پرآوازه اشاره کردم..
بروزم. تشریف بیارید

عزيزمي دوستت دارم.حتما
نایسل
25 مهر 91 20:56
عزیزمممم آخییییی خدا رحمتشون کنه


انشاء الله سر سفره مولايشان امام حسين روزي بگيرند.
نایسل
25 مهر 91 20:56
مرسی مهربون من


عزيزم
باراز سلام
25 مهر 91 22:41
سلام
اولا خوشبحال این محمد اقا که چنین مامان خوبی داره
دوما قبول باشه زیارت شهدا
سوما امشب پیوند آسمانی دو گل عالم خلقت را تبریک میگم
چهارما راستی روزت هم قبول
پنجما امشب ساعت 4 صبح پرواز دارم برا کربلا حلالم کن
بس دیگه درد سرت ندم



سلام
اميدوارم سفر بي خطري داشته باشين.مارا هم در نجف و كربلا دعا كنين خيلي دلم براي بين الحرمين تنگ شده.
زهرا از نی نی وبلاگ213
26 مهر 91 5:09
برای شادی روحشان صلوات
انشاالله ادامه دهنده راهشان باشیم و نگذاریم فراموش شوند چرا که شهدا زندگان تاریخند


اللهم صل علي محمد و آل محمد
مامان کیانا
26 مهر 91 12:29
یادشون گرامی
خدا پسر گلت رو برات سلاکت نگه داره


ممنون عزيز دلم
بابای سید محمد
26 مهر 91 12:44
اللهم صل محمد و ال محمد
وصف زیبایی بود
ممنون


ممنون از نظر زيبايتان
مامان محمد طاها
26 مهر 91 22:39
ولاتحسبن قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاهم عند ربهم یرزقون
ممنون عزیزم که حال و هوای دل رو ملکوتی کردید.فدای گل پسرم


عزيز دلم
محيا كوچولو
26 مهر 91 22:56
چه احساس لطيفي است كه مادر باشي
و چه احساس غريبي است بيايد طفلت
از پس حادثه ها
و نداني كه كجاست
در كدامين تابوت
نگراني اما
آنقدر مشهور است
كه به او مي گويند
يك شهيد گمنام


عزيزم خيلي با احساس گفتي
مامان زهرا
27 مهر 91 12:06
دوست گلم با پست های 33 تا 36 بروزیم
خوشحال میشم سر بزنید



حتما عزيزم بهتون سر مي زنم
مهسا
27 مهر 91 22:46
سلام
قربون گل پسری برم من ماشاا... همه چی رو خیلی خوب درک می کنه
چه سعادتی واقعا سعادت می خواد حضور در چنین مراسمی


عزيز دلمي
ستاره زندگی
28 مهر 91 1:38
پست جالبی بود


ممنون عزيز دلم
مامان محمد
29 مهر 91 9:43
خییییییلی پست عرفانی بود.



ممنون از نظر و ديدگاهت
مادر کوثر
29 مهر 91 9:53
سلام دوست من
با پست جشن تولد بروزیم
تشریف بیارید


حتما مي يام
ستاره زمینی
29 مهر 91 15:37
اونا جاشون بهشته وای به حال ما.............
روحشون شاد.خدا به مادرش اگه عمرش به دنیاست صبر بده هرچند نمیدونه که پسرشه.

افرین محمد سپهر جان


عزيز دلم خدا به همه مادران شهدا صبر بده
مامان محمد صدرا
2 آبان 91 19:52
آفرین بر تو مادر فهیم که با زبان گویا گل پسر رو آگاه میکنی..و خوشا به حال شهید ای کاش شفاعتشان به ما هم برسد


معتقدم كه بچه ها بايد از همه چيز مطلع باشن البته بنا به درك و فهمشان