هديه هاي سيد كوچولو!
سلام عزيزدلم.
يه سلام يواش چون مي دونم توي مهدتون همه خوابن و تواز همه خوش خوابتر.
گلم كم كم داريم به يه جشن بزرگ مي رسيم .جشن عيد غدير جشن بزرگي و سروري جشني كه جدتون حضرت علي (ع) را به امامت و جانشيني بعد از خودشون انتخاب ميكنن.
گلم مثل هرسال بابا تصميم گرفته كه با كادوهاي قشنگ دوستان مهدتون را خوشحال و شاد كنه براي همين عصرديروز چون هوا باراني نبود باهم به سمت بازار بزرگ رفتيم.قبل از هرچيز به خاطر شادي دل شما يه كالسكه سواري درست و حسابي كرديم .دودور مسير را بالا و پائين شديم.به قول بابا حق داشتند خان هاي قديم به اين كالسكه تكيه كنند و كمي بزرگي نشون بدن.حس قشنگيه ناخودآگاه به ياد موسيقي هاي متن "سلطان صاحب قران "يكي از فيلمهاي استاد حاتمي افتادم كه در آن تركيب سازهاي ايراني به وفور شنيده مي شود.
صداي چرخهاي كالسكه و اسبي كه با سرعت تورا از سنگفرش هاي قديمي عبورت مي دهد، اين صداهاي خاطره انگيز بسیار با شکوه و شنیدنیست.
گلم دوست داشتم ليف فانتزي بخرم اما بابا موافق نبود.همين طوري كه از كنار حجره ها مي گذشتيم حوله فروشي را ديدم گفتم: نظرت درباره كلاه حمام چيست؟بابا گفت بدفكري نيست؟انگار قسمت بود به تعداد كلاه حمام برداشتيم.تو اصرار مي كردي كه برايت حتما يه هلي كوپتر كنترلي بخريم كه گفتم:عزيزم تولد واقعي شما 12 فروردينه كه حتما اون روز برايت مي خرم اما براي چهارشنبه مي توني چكمه يا يه باراني انتخاب كني كه از نيازهايت مي باشد.اما بابا برات يه حوله تن پوش انتخاب كرد كه انتخابي مناسب بودچون شما اصلا اين قلم جنس را نداشتيد و به قول بابا وقتي از استخر بيرون مي ياي بهترين گزينه براي گزندسرماست.
قربون گل پسرم برم كه ديگه بهونه نگرفت و به خريد يه ساعت فانتزي انگري بيرد راضي شد بعد از آن نايلكس فانتزي طرح خرس و پيش دستي كيك طرحدار و چنگال هم خريديم.
آخه خيلي وقته بهونه مي گيري كه چرا توي مهد برام تولد نمي گيرين مخصوصا تولد كيميا بهترين بهونه براي ياد آوري اين بهونه قديمي بود.براي همين به بابا پيشنهاد دادم حالا كه ما زحمت خريد كادورا كشيديم يه كيك هم به مناسبت عيد غدير سفارش بديم تا اين كار را به نحو احسن انجام داده باشيم و ديگه هيچ بهونه اي نمونده باشه.چقدر بهونه بهونه كردم.امروز صبح راس ساعت 7:20 دقيقه شيريني پزي تواضع رفتيم و بعد از ديدن آلبوم خودت طرح كيكت را سفارش دادي.
يه هواپيماي مسافربري.خدا چه كارت كنه كه اينهمه به فكر هواپيما و پروازي. سفارش دادم كه اصلا از رنگ استفاده نكنند و به جاش از ژله و كاكائو استفاده كنند.گفتم روي بدنه بنويسند:" سيد محمد سپهر جان عيد سروري مبارك"وروي دوبالش" علي ولي ا..".البته باله هاي عقبي را هم گل بذاردو شيشه هاي بدنه را هم از كاكائو بذارد.يه كيك سه كيلويي سفارش دادم و بيعانه دادم و تاكيد كردم اگه بيشتر از سه كيلو شد كيك را با خودم مي برم ولي ما به تفاوتش را نمي دم.
عزيزم از حالا دلشوره چهارشنبه را دارم اما توراحت بخواب.
فيگور محمد سپهر به خاطر ساعت مچي جديدش:
مابقي عكس هارا در ادامه مطلب ببينيد:
محمد سپهر و كلاههاي حمام:
فقط به فكر ساعت:
كشته مارو انتخاب مامان!
حسابي خوابت مي اومد ، داشتم عكس مي نداختم كه دستم خورد به لاله گوشت گفتي:مامان بد!
چون دير از بازار برگشتيم فقط تونستم براي شام املت درست كنم اما وقتي خسته باشي هيچي
نمي خوري براي همين گفتي:من املت دوست ندارم گفتم :باشه من بعد از خوردن مي رم خونه مامانم.براي همين زود چادرسرم كردم كه از اتاق برم بيرون دنبالم دويدي بهترين ترفند بود كه ببرمت دستشويي تا ديشت را بكني.بعد گفتم :دلت چيپس مي خواد يا سيب زميني سرخ كرده چشمهات در حالي كه برق مي زد گفتي:چيپس زود برات سرخ كردم و با سس قرمز و يه ليوان دوغ خواسته ات را اجابت كردم.حداقل خيالم راحت شد كه گرسنه نمي خوابي تو هم با اشتها چيپس را با چنگال در دهانت گذاشتي و خوردي.
مامان ساعت: 13:40 دقيقه