محمد سپهر و اولين روز پيش دبستاني
سلام عزيز دلم....سلام گل پسرم.....خوشگل پسرم.....ماه پسرم.....صبحي لباس فرمت را تنت كردم و از زير آب و قرآن ردت كردم...البته چند دقيقه قبلش از ماماني خواستم كه از پشت تلفن برات دعا كنه و آيت الكرسي بخونه ...
صبح بابا مارا رسوند مهد ..البته چون مهد شما كلاس پيش دبستاني داره خواستم كه فعلا امسال هم همين جا باشين.....ديشب تا كي بيدار بودم تا پايين شلوارت را پس دوزي كنم وروي تك تك وسايلت اسمتو بنويسم و بر چسب بزنم.
عزيز دلم چقدر لباس فرم بهت مي ياد...ماشاءالله ..لاحول ولا قوه الي بالله
دوستان قديمي ت را مي ديدي عكس مي نداختي بماند كه كيميا و فاطمه را بوس كردي اونو هم از گردنت آويزان شده بودن و بوسه بارانت كرده بودن.
ايستاده ها از سمت راست:(كورش - مهدي -تاج سر مامان)
نشسته ها:(كيميا - فاطمه )
امسال هم رفتين توي كلاس پارسالي ولي مربي هات عوض شدن..البته يوسف تاج سر و محمد صدرا و علي الماسي از دوستان پارسال توي كلاست هستن...طليعه هم از دوستان قديميت توي اين كلاس هستن.
سيد محمد سپهر و طليعه :
ساعت 9 صبح جشن غنچه ها داشتين..انشاء الله بهت خوش بگذره و سال خوبي را شروع كني.الهي آمين!
مادر ساعت :10:20 صبح