روز جهاني كودك در استوديوي "سلام كوچولو"!
سلام عزيزم يكشنبه اي دوستان واحد مركزي خبر را دعوت كرده بودم كه از پشت صحنه برنامه "سلام كوچولو"به مناسبت روز جهاني كودك گزارش خبري تهيه كنند.
وقتي اومدم مهد دنبالت و گفتم كه قراره استوديو را پر از بادكنك كنيم كلي خوشحال شدي.فكر كنم ما زودتر از همه رسيده بوديم به بچه ها كمك كردم و بادكنك ها را باد كرديم و بعد از آمدن دوستان خبرنگار، كار اجراي خانم وكيلي و بچه ها شروع شد...
ميهمان اين دفعه "سلام كوچولو"بانوي قصه گو يا همان "عمه نشيبا" بود .خيلي خوشحال شدي كه عمه را دوباره از نزديك ديدي رفتي كنار صندلي عمه نشستي وقرار شد با هم متن هايي را اجرا كنين.سپهر راد و امير حسين و فاطمه هم آمدند.....كار گزارش خبري خيلي طول كشيد تا جايي كه ساعت نزديك هاي 5 بعد ظهر بود و تو حسابي خسته شده بودي....آنقدر خسته كه ديگه همكاري نكردي..فكر كن بچه هاي واحد مي خواستند پلاتوي آخر را ضبط بگيرند ولي تو دلت بادكنك بازي مي خواست..از خستگيو اينكه من مخالف بازي ات شده بودم..گريه كردي..جيغ زدي..پاهاتو روي زكمين كوبيدي..ديگه نگفتي منم خسته ام...از صبح دويدم.....براي خبر براي هماهنگي..براي نظم..اشك مي ريختي خيلي دلم مي خواست بوست كنم ولي تو حرفمو گوش نكرده بوديوجالب اينجا بود كه مي گفتي: چرا منو با زور توي استوديو مي فرستي...عزيزم..مادرم..من چيزي را به تو اجبار نكردم و نمي كنم..فقط مي خواستم توي تصوير باشي..اونم به خاطر خودت نه به خاطر خودم....
گلكم اونقدر اشك ريختي كه مجبور شدم بعد از رفتن خانم علي مرداني استوديو را ترك كنم..همين طور كه اشك مي ريختي گفتي كه مامان من هنوز از خانوم وكيلي هديه فرشته كوچولو را نگرفتم...گفتم: گريه نكن تا برم به خانوم وكيلي بگم...با همه بار و بنديلي كه داشتم به استوديو بر گشتم و فوري هديه ات را به خانوم وكيلي دادم...خانوم وكيلي كه مطمئنم خسته تر از من بود ولي با گشاده رويي خاصي اومد و محمد سپهر كادورا داد.....
پي نوشت: اگه وقت دارين حتما بخش هاي مختلف خبري سيما را ببينين تا گزارش "روز جهاني كودك در استوديوي "سلام كوچولو"را مشاهده كنين.
1-توي مصاحبه به خانم علي مرداني گفتي :كه دوست داري خلبان بشي
2- تازه گفتي كه مامانم به مربي ام يه راديو داده تا خانوم مربي موقع پخش برنامه راديو را روشن كنه و بچه ها برنامه "سلام كوچولو"را گوش كنن.
3- الهي مامان فدات بشه .....قبل از گريه چقدر بادكنك بازي كردي.......
4- اينم عكس "نشيبا" يا همون عمه نشيباي محمد سپهر خودم و بانوي قصه گوي شب بخير كوچولوي نيايش جون
تبصره: عكس را كاملا اختصاصي گذاشتم مامان نيايش جون
مادر ساعت :10:41 صبح