كاردستي و سوختگي دست!
عزيز مامان ، گل هميشه بهارم ......سلام .امروز هواي تهران آلوده آلوده ست..به خاطر همين مهدها و پيش دبستاني ها و مدارس ابتدايي تعطيله...پيش دبستاني شما هم از اين قانون مستثني نبوده....ديشب ساعت 11 شب با دادن پيامك اعلام كردند :" همكار گرامي با توجه به آلودگي هواي شهر تهران، مهدكودك فاطميه فردا چهارشنبه ، ششم آذر ماه تعطيل مي باشد."براي همين پيش ماماني گذاشتم كه سير سير بخوابي چون ديشب تا ساعت 11 شب بيدار بودي و هر چي مي گفتم بگير بخواب فردا نمي توني صبح زود بيدار بشي در جوابم تكرار مي كردي :"مامان خوابم نمي ياد".
ديروز كه از مهد تحويلت گرفتم ديدم يه باند بزرگ پشت دستت بسته شده با ناراحتي گفتم چي شده محمد؟داشتي مي گفتي :مامان دستم سوخته كه مربي تون خاله ليلا برام توضيح داد كه موقع درست كردن كاردستي پشت دستت خورده به چسب حرارتي و پوست دستت كنده شده.دست چپت مي سوخت ولي با دست راستت طوطي خوش رنگي را به من نشان دادي كه به عنوان كاردستي درست كردي....
عكسي كه خودت با گوشي موبايلم گرفتي
.قربون اون دست سوخته ات برم كه اين طوطي قشنگ را رنگ آميزي و خلق كرده.........
عزيزم خوب استراحت كن كه امروز بايد خودم ببرمت كلاس موسيقي !
"تاج سر مامان وطوطي كه كه به خاطرش دستش سوخت "
مادر ساعت 9:33 صبح
(البته براي ساعت 7:30 صبح مطلب آماده بود ولي چون فتوشاپم مشكل داشت نتوانستم زود آپ كنم )