سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 20 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر و روز جهانی کودک

1390/7/18 14:18
2,571 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم روز جهانی کودک نه تنها به تو بلکه به همه حتی کودکان سومالی هم مبارک.

 من که معتقدم همیشه روز کودکه و همه ما کودکیم پس این روز و همه روزها بر ما مبارک!

گلی پس از چند روز بیقراری و بهونه از اینکه دوست نداری به کلاس خردسال بری، یک شب به من گفتی مامان من مهد را دوست دارم. من خاله نفیسه و خاله فاطمه را دوست دارم. آخه من بهت گفته بودم اگه دوست نداری بیایی مهد هیچ اشکالی نداره می تونی خونه بمونی و با من نیایی! برات یه جعبه بزرگ شکلات با عکس گاو گرفتم و تو را راهی مهد کردم.

شکلات گاو

شکلات گاوی

این دفعه دستت را برام تکون می دادی که مامان زود زود بیا. تازه بوس رژه لبی

رژه لبی

کردیم.و اما ماجرا....

یک روز که به حمام برده بودمت به من گفتی مامان رژه لب زدی که لبات قرمزه! صورتم تا بنا گوش قرمز شد که تو رژلب را از کجا یاد گرفتی.برات توضیح دادم که لب تو هم قرمزه. وکلا رنگ لب بایستی قرمز باشه ! از آن روز  هر موقع که می خواهی منو ببوسی لبهاتو غنچه می کنی و می گی بوس رژ لبی!

البته ناگفته نمونه که دوبار برات هدیه خریدم و یواشکی به مربی ات دادم تا به تو بده! یکبار دفترچه برچسب که وقتی به دنبالت اومدم گفتی مامان من مهد نمی رم. بعد ادامه دادی کلک جایزه دادی خاله به من بده! من اینو دوست ندارم. روز دوم برات کتابی که عمه ذباح(سردبیر برنامه رادیویی قاصدک) تالیف کرده بود را بهت دادم.

هدیه

گلی با کلی صحبت قبول کردی که بزرگتر شدی . باز هم خدارا شکر.

واین هم عکس دفترچه روزنگارت رابط بین مهد و خونه!

روزنگار

تصمیم گرفته بودم به مناسبت روز جهانی کودک تورا به استودیوی شماره یک رادیو ببرم تا از نزدیک برنامه سلام کوچولو را با اجرای خانم وکیلی ببینی. اما وقتی متوجه شدم در مهد خودتان جشن است تورا با خودم همراه نکردم. شب گذشته خیلی تاکید کرده بودی که تورا خونه شاه ببریم. برای همین با بابا هماهنگ کردم که زودتر دنبالمان بیاید. من هم زود دنبالت آمدم راحت خوابیده بودی تا خاله نفیسه صدات کرد از جات بلند شدی. یکی کیفت را آورد. طلیعه می گفت: خاله محمد سپهر با من دوست نمی شه. یکی دیگر قمقمه آبت را و خانم حسینی ماشینی که به مناسبت روز جهانی کودک بهت داده بودند را داد.

ماشین بازی

ماشین

زود آماده شدیم و تا پارک وی با پای پیاده رفتیم . بابا هم آمد دنبالمان اما آنقدر ترافیک بود که راضی شدیم تورا به پارک نیاوران ببریم.

بازی

قطار

قطار بازی

شادی

کنار استخر آب!

بازی

به تماشا سوگند!

تماشا

شام را هم در رستوران میل کردی.

شام

گلم باز هم روزت مبارک. من را هم ببخش به خاطر مشغله کاری کمتر برات می نویسم.

خداحافظ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)