محمد سپهر به سینما می رود

سلام گلم خوبی. چند وقت بود که تلویزیون فیلم سینمایی تپلی را تبلیغ می کرد. وقتی پرس و جو کردم که کدام سینما در سانس بعدظهر این فیلم را  اکران می کند، بدون هیچ معطلی موضوع را به بابایی گفتم . قرار شد که تورا برای دیدن فیلم به سینمای پردیس آزادی ببریم. با مربی مهدت صحبت کردم که بعد از ناهار زود بخوابی چون بابایی ساعت 3و نیم می آید دنبالت.

وقتی بابایی اومد سریع خودم را به شما رساندم و با هم به سینما رفتیم. فیلم ساعت 16:30 پخش می شد. فیلم قشنگی بود و تو خیلی خندیدی. تازه وقتی فیلم تمام شد اصرار می کردی که بمانی و دوباره فیلم را از اول ببینی.

برای اولین بار بود که تورا برای دیدن یک فیلم سینمایی با موضوع کودک به سینما برده بودم. البته پارسال در جشنواره فیلم دهه فجر با هم فیلم فرزند صبح را دیده بودیم.

درب اصلی سینما کنار بنر فیلم!

بلیط گرفته بودی منتظر بودی بابایی ماشین را پارک کنه تا با هم به سالن سینما برویم!

در حین تماشای فیلم!

چند نکته:

1- هی اصرار کردم قبل از شروع فیلم ببرمت دستشویی . از من اصرار و از تو انکار. وقتی به سالن رسیدیم و می خواست فیلم شروع بشه، دادزدی: دیش دارم!

2- بعد از فیلم مارا بردی پارک. گفتیم خسته ایم. از ما اصرار و از تو انکار قسم می دادی که فقط 10 تا تاب می خوری!  گلی شما بچه ها اصلا خستگی ناپذیرین.

3- برای اولین بار دیشب من و تو و بابا ساعت 9شب خوابیدیم.