محمد سپهر و بازی فکری
سلام عسل مامان. می دونم صبح خیلی خوابت می اومد ولی من که دیشب بهت گفتم باید زود بخوابی تا از قانون جدید مهد تبعیت کنی.
آخه دوروزه دیگه اجازه نمی دن که مادرها با فرزندانشون داخل مهد بشن، باید همون جلوی درب بچه ها را تحویل بدن. با کلی ناز و نوازش بیدارت کردم. دولقمه نون و پنیر و سبزی و خیار و گوجه بهت دادم. وقتی خوردی گفتم: دوست داری مثل دیروز بهت آبنبات بدم. موافقت کردی ومن آبنبات دادم که گفتی: مامان این مال دیروزه امروز هم باید یه آبنبات بدی تا بشه دوتا. وقتی تحویلت دادم، خودم رفتم دکتر یه کم گلویم درد می کرد. به خاطر اینکه شما مریض نشین دوست دارم زود خوب بشم.
جمعه ای دایی حسین سورپرازتون کرد. براتون سه تا بازی فکری خریده بود. ذهن برتر، قائم موشک و پازل لاک پشت . کلی مشغول شدی. بازی را هم خوب یاد گرفتی! اصلا احساس خستگی نمی کردی. با مامانی رفیتیم روضه ، پسر خوب و حرف گوش کنی بودی. نشستی و کتاب رنگ آمیزی ات را باز کردی و رنگ کردی. خوشحال بودی که آخر جلسه به شما هم ناهار دادند. بعدظهر دوباره بازی کردی. شب هم رفتیم مسجد و حسابی به سینه ات زدی و برای امام حسین(ع) عزاداری کردی. وقتی بر می گشتیم خونه گفتی مامان از بس که به سینه ام زدم دستام درد می کنه. گفتم دست عزادار کوچولو را باید بوسیدو دستانت را بوسیدم. توهم متقابلا دستان منو بوسیدی. ومن خوشحال از اینکه مهر و محبت اهل بیت درسینه ات جای گرفته.
دیشب هم بعد از خوردن شام کلی با هم بازی کردیم. فکر کنم ساعت 11 شب بود که تصمیم گرفتی
سخت ترین صفحه را بچینی. ذهن برتر بازی است که از 30 صفحه تشکیل شده و از مرحله آسان به سخت می رسد. دیگر نگذاشتم قائم موشک بازی کنی. چون دوست داشتم بخوابی تا امروز بهتر روانه مهد شوی.
تصمیم محمد سپهر برای بازی!
مابقی عکس ها را ادامه مطلب ببینید.
در حین بازی!
خوشحال از اینکه سخت ترین صفحه را کامل کردی!