سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر در پخش رادیو

1390/11/18 9:21
745 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل گلی مامان. صبح قشنگت بخیر .می دونم امروزم خیلی خوابت می اومد حتی صبح کلی بهونه گرفتی.اما گلی مامان تا کی می خوای شبها دیر وقت بخوابی .دیشب تا 12 شب بیدار بودی مامان به خاطر خودت زود بخواب نه به خاطر مامان!

می خوام به گذشته برگردم . درست زمانی که بعد از مرخصی زایمان من به سرکارم برگشتم. توی این 6 ماهه خیلی از کارها درست و حسابی انجام نشده بود.مدیرمون آقای ابراهیم خیلی مرد بود که جایم را حفظ کرده بود و نیرو نیاورده بود. باید یواش یواش کارها را شروع می کردم.

 اولین گزارش رادیویی را درست در آذرماه گرفتم .برنامه "این یک برنامه خانوادگی است" . به خاطر دارم بعد از اینکه کارم تموم شد چون تو توی خونه مامانی بودی اومدم دنبالت و با بابایی رفتیم خونه خودمون.  ماشین از ترابری پخش اومد دنبالمون هوا خیلی سرد بود مراقب بودم که سرما نخوری من و تو که تقریبا هشت ماهه بودی ، با بابا رفتیم استودیوی پخش رادیو ایران !

وقتی گزارشم تموم شد  کنار خانم آل عباس گوینده  رادیو ایران درست روی میز استودیو نشستی و یه عکس یادگاری با عوامل برنامه انداختی. همین گزارش در" قاب کوچک "ضمیمه روزنامه جام جم چاپ شد.

برای دیدن عکس و روزنامه روی مطلب زیر کلیک کنید:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان عسل
18 بهمن 90 9:42
محمد سپهر جان حسابي داره بهت خوش ميگذره ها پس شما خرنگار راديو هستين مامان زهره جان ايشالا هميشه تو کار و زندگي موفق باشيد

ممنون از لطف و محبتتون!
مامان عسل
18 بهمن 90 10:02
واااااااااااااااااي مامان زهره جون تو رو خدا برو اون نظر بالا رو که دادم ويرايش کن بعد تاييد کن قربونت برم الان اومدم نگاه کردم ديدم !!!!!!!!! از زور بيخوابي همه چي رو دارم اشتباه تايپ ميکنم شرمنده شدم توروخدا ببخشيد


اکشال نداره. خوبیش به همینه دیگه ! حالا چرا بی خوابی گلم؟!
مامان یاسین و ستایش
18 بهمن 90 10:06
خوب محمد سپهر جان عزیز حسابی قدر مامانی رو بدون که هم سر کار می ره و اینقدر خوب و فعال به بازی و تفریح شما رسیدگی می کنه مامان خوب ایشالا زنده باشی

الهی که شما هم زنده باشین و عروسی گل دخترها را ببینین
مامان عسل
18 بهمن 90 10:12
عسل من کلا کم خوابه ديشب هم دل درد داشت تا نزديم هاي صبح ناآروم بود و نخوابيد ولي خداروشکر الان خوبه و خوابيده آخه خيلي ناراحت شدم واقعا ببخشيد خيلي سوتي بدي دادم کلي حالم گرفته شد

انشاء الله که خوب بشه .چای نبات گزینه خوبیه شاید سردیش شده
محمد طاها
18 بهمن 90 11:20
سلام خاله ممنون که بهم سر میزنی .

خواهش می کنم
محمد
18 بهمن 90 12:02
مامان پریسا
18 بهمن 90 12:26
بله پس سپر جان از 8 ماهگی کار شون رو شروع کردن. موفق باشی گل پسر.

ممنون خاله
مریم مامان نخودچی
18 بهمن 90 15:27
به به...
ماکه نفهمیدیم این مامان زهره چیکاره هست....
واقعاااااااااااااااااااااا....
راستی هنوز از اومدنش مطمئن نیستم ، جرئت هم نکردم برم ب.ب.چک بخرم....
دعاکن...


انشاء الله که خیره
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
18 بهمن 90 15:45
سلام.
آفرین به خبرنگار 8 ماهه.
وااای مامانی چقدر توی اون عکس جوونتر بودین.

مامان ماهان منو با کی اشتباه گرفتین.من اصلا توی اون عکس نیستم. بعدش کی گفته من پیرم؟!
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
18 بهمن 90 15:49
سبک خاطره نویسی توی وبتون با سبک نوشتن گزارشهای روزنامتون خیلی متفاوته.
البته که باید متفاوت هم باشه.ولی منظورم اینه که یه حسی بهم میده که فکر میکنم با دو آدم متفاوت روبرو هستم.

اتفاقا دوست دارم یه وبی طراحی کنم و تمام گزارش هایی که تا امروز نوشتم را در آنجا بذارم.ولی بعید می دونم با این حجم کاری بتونم
مامان مهنا
18 بهمن 90 16:07
وای چ کوچولو بودش

هشت ماهه بود
مامان بیتا
18 بهمن 90 18:50
سلام از نوشته هاتون معلوم بود که کارتون مرتبط با گزارش و قلمه .امیدوارم همیشه موفق باشی .راستی بیتا بالاخره عمویی رو دید وکلی شادی کرد .عکس هاش رو تو وبلاگش گذاشتم دوست داشتی سری بزن

حتما سر می زنم.
مامان آرمان
19 بهمن 90 13:51
سلام.
خسته نباشید.
اول از همه تشکر از اینکه بهمون سر زدید...
دوما اینکه کار جالبی دارید امیدوارم همیشه در کارتون موفق باشید...

شما هم همیشه موفق باشید

مامان رها
20 بهمن 90 16:59
سلام چند بار اومدم برات پیام بذارم اما سایتت باز نمیشد
خیلی ممنون که به ما یر زدید منتطر حضور گرمتون هستیم شبا هم زود بخواب خاله جون


مگه بازی ها می ذاره
محمد طاها
22 بهمن 90 19:17
سلام خاله کجـــــــــــــــــــــــایین.

ای دادو بیداد!
مامان پریسا
23 بهمن 90 1:37
سلام زهره جون . حالا...... وقت شما به خیر

وقت شما هم بخیر

مریم مامان نخودچی
23 بهمن 90 7:05
سلام علیکم....
نیستید خونه؟؟؟؟؟


نه عزیزم