سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 25 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر در نمایشگاه مهد

1390/11/23 10:01
1,333 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان. صبح قشنگت بخیر. دیشب دیر خوابیدی فکر کنم ساعت دو نصفه شب بود. به خاطر همین صبح خواب موندم ساعت 6:20 دقیقه از خواب بیدار شدم ولی می دونستم به سرویس نمی رسم . بابا هم مارا تا نوبنیاد آورد.  البته تصمیم گرفتم  از این به بعد اگه دیر بخوابی پیش بابات بذارم وخودم تنها بیام سرکار . خودت می دونی و باباکه چطوری روزتون را بگذرانید؟!

بگذریم.سه شنبه هفته پیش توی مهد نمایشگاهی از آثار و کاردستی های شما به مناسبت دهه مبارک  فجر  برپا کرده بودن. ساعت 10:30 صبح  آمدم مهد که خانم خادم گفت : می تونید بچه را نیز همراهتان کنید. زود از پله ها بالا اومدم ووارد کلاستان شدم  مشغول خوردن سیب بودی، تامنو دیدی با خوشحالی پیشم اومدی دستام را بوسیدی و با هم رفتیم زیر زمین سالن ورزش و دیدن نمایشگاه.

نمایشگاه جالبی بود .بچه ها با چیزهایی که فکرش را نمی کردی کاردستی درست کرده بودن. تو هم با ذوق و شوق دست به هواپیما و تانک و.. می زدی و بهونه می کردی من هم می خوام. ومن قول می دادم که حتما برات درست کنم. 

دهه فجر هم گذشت ولی ما از سالگرد پیروزی انقلاب چیزی نفهمیدیم غیر از پخش سرود از رادیو و تلویزیون. باز هم همت بچه های مهد!

ساخت تراکتور با جلد چسب !

نمایشگاه

مابقی عکس ها را ادامه مطلب ببینید:

کنار نقاشی های کلاس خودتان!

کنار آثار

عکس 3در 4 محمد سپهر!

عکس

نشستی کنار هواپیما و تانک!

نمایشگاه

ژست جدید محمد سپهر!

هواپیما

مثلا داری می خندی!

تانک

اینجا کیه ؟ کی پشت گل قائم شده؟!

پشت گل

ویک نما از تزئینات مهد!

تزئین مهد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

محيا كوچولو
23 بهمن 90 16:54
مادر کوثر و علی
24 بهمن 90 11:58
چه خنده هایی چه نقاشی هایی چه هواپیماییییییییییییییی گلشووووووووو
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
24 بهمن 90 15:13
به به چه نمایشگاهی ی ی ی .کلی لذت بردم از دیدنش.ممنون که ما رو هم توی دیدنش شریک کردین.
قربون اون مثلا خنده های بامزه.
.
.
.
در ضمن مامانی دوما: من گفتم جوونتر.و معنیش اینه که الان هم جوونید
و اولا:مگه پیری چه عیبی داره.در ضمن حقیقت تلخه.

خودم هم از نمایشگاه لذت بردم .
چون هواپیما و تانک محمد سپهر نداشت اون طوری و با زور می خندید.
مامان ماهان باور کن من توی اون عکس نبودم. شما یه چادری پیدا کن بعد بگو من هستم یانه؟تازه تو هم باورته من پیرم(تیکه کلام تاج سر)