سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 24 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر و خرید عید!

1390/11/25 15:28
711 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان  می دونم که الان توی مهد و توی خواب ناز هستی. آرزو دارم که همیشه خوابهای خوش ببینی.

شنبه ای بابایی زود اومد دنبالمون (حول و حوش ساعت  13) تا ا با هم به بازار بزرگ بریم ومن بتونم خریدی داشته باشم. البته خاله آزاده هم مارا همراهی کرد. چون ناهار نخورده بودیم دو تا  ساندویج  ودوتا دلستر خریدم.انگار گل مامان تواز ما گرسنه تر بودی. می گفتی: محمد سپهر از همه گرسنه تره اول اونوسیر کنید.وقتی رسیدیم بازار تا بابا ماشین را پارک کنه بهونه گرفتی که دوست داری سوار کالسکه اسب بشی.خاله مشغول دیدن اجناس مغازه ها شد و من و تو توی صف ایستادیم تا عمو اسبی  بیاد چون خیلی ها توی صف ایستاده بودن ،   روی پای خودم نشوندمت.  با ذوق و شوقی مناظر اطراف را نگاه می کردی انگار تا حالا سوار اسب و کالسکه نشده بودی.وقتی رسیدیم گفتی:پیاده نمی شم. گفتم باشه گل مامان ایندفعه کنار خودم بشین که عمو اسبی گفت: به پسرت بگو بیادجلو کنار خودم بشینه.خیلی  خوشحال شدی .اسمت را به عمو گفتی وبا صدای بلند به رهگذران می گفتی که کنار برید تا به اسبمان نخورید.

خودت پیراهن عیدت را  انتخاب کردی وقتی خواستم آن را داخل ساک بگذارم گفتی: نه می خواهم آن را خودم بیارم.بماند که اجناس خیلی گران بود و هیچ کاسبی تخفیف نمی داد.یک شلوار لی و6جفت جوراب هم برات خریدم.چون می خواستم کیف و وسایل دیگر هم بخرم مابقی خرید عید شمارا گذاشتم برای یه روز دیگه.وقتی رسیدیم خونه پیراهنت را تنت کردی،شلوارت را پوشیدی وباجوراب نو مشغول رقصیدن وخوندن این شعر کردی:"عروسیمه   دامادیمه   عروسیمه  هی دامادیمه..." آنقدر بالا و پائین پریدی و از خودت عشقولانه در کردی که بابا گفت:ای پدر...(چون بدآموزی داره نمیگم)ذهنتون جای بدی نره( همون فحشی که همه پدرومادرها به شوخی ردوبدل می کنن). داشتم می گفتم بابایی گفت انگار تا حالا لباس نو ندیده و نپوشیده. دیروز هم لباس نو را پوشیدی.حتی سفارش دادی که آن را در کیف مهدت بگذارم تا به خاله نفیسه نشون بدی .قراره اول اسفند درمهد از شما عکس عید بگیرند ، خداکنه تا اون روز همه چیز به خوبی و خوشی بگذره.

خرید شب عید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان عسل
25 بهمن 90 15:40
به به مبارک باشه خريدهاي خوشگلت ايشالا به سلامتي و دل خوش بپوشي کالسکه سواري هم که معلومه حسابي خوش گذشته ايشالا عکس اول اسفند هم خوشگل و خوب ميشه و مامان جون ميزاره و ما هم ميبينيم محمدسپهر خوشبيپ رو

ممنون مامان عسل.

مریم مامان نخودچی
25 بهمن 90 16:35
به به چه کردی؟؟؟؟
میگفتی ماهم میومدیم کمک...
راشتی واسه اقاتون چی خریذی؟؟؟؟
ماکه رفتیم یه کت تک اسپرت بوووووووووق خریدیم....

خوش به حالت دیروز رفتیم بیرون برای خرید ازبس که محمد سپهر اسباب بازی و سی دی خرید از ادامه خرید منصرف شدیم

مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
26 بهمن 90 6:53
سلام عزیزم.مبارکت باشه.ایشالله به شادی و سلامتی تنت کنی.ایشالله تو رخت احرام ببینمت.
ایشالله لباس فارغ التحصیلی از بهترین دانشگاه.
ایشالله رخت دومادی.
دست مامان و بابا هم درد نکنه این همه زحمت کشیدن.

ممنون مامان ماهان جون انشائ الله دامادی ماهان.سربازی ماهان .فارغ التحصیلی ماهان(حالا از آخر به اول بخون)

مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
26 بهمن 90 6:58
سلام زهره جون.
یادم رفته بود بهت بگم موقعی که دانشجو بودم یه نشریه داشتیم.یه بار تو مسابقه نشریات دانشجویی شرکت کردم .اون موقع گزارشی که من نوشته بودم توی کشور دوم شد.
البته از لحاظ متن و محتوا برگزیده کشوری شد ولی چون تایپ نکرده بودم و به همون دلیل ویرایش ایراد داشت رتبه دوم رو دادن.خیلی دلم میخواست این کار رو ادامه بدم ولی شرایطش پیش نیومد.
بعضی وقتا که میام به وبت خاطرش برام زنده میشه.
نمیدونم چرا اینا رو بهت گفتم.ولی خوب الان یه حس خوب دارم.

ممنون که حس های خوبت را به من می گی.من هم همیشه یه حس خوب به شما داشتم و دارم. تازه یه جایی هم برنده شدم اونم نفر ... بذار توی وب می ذارم
محمد طاها
26 بهمن 90 9:00
سلام گل پسر . انشاء الله همیشه خوب و خوش باشی .
آکام
29 بهمن 90 12:27
سلام خاله جون ممنون که بیادم بودی وتولدم را تبریک گفتی همیشه پایدار باشی

ممنون انشائئئئئئئئئئئئئئئئئئ الله شمع 120 سالگی
مادر کوثر و علی
29 بهمن 90 13:11
به به به
خریدها هم مبارک باشه

ممنون عزیزم
محيا كوچولو
2 اسفند 90 9:32
مباركه به به چه صفايي داره كالسكه سواري اونم جلو بشيني

حتما کیف داشته که دوباره تاج سر گریه می کرد که می خواست سوارشه