سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 27 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

تاج سر مامان

نقطه سر خط

1390/11/1 8:53
503 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل گلی مامان.

صبح که از خواب بیدار شدم تقریبا 5صبح ، از پشت پنجره که بیرون را نگاه کردم، دیدم برف قشنگی روی زمین نشسته آخه ما طبقه دهم هستیم و تا دور و برمون را نگاه نکنیم چیزی متوجه نمی شیم. زود وسایلت را آماده کردم و کفش چکمه ات را داخل کیف گذاشتم.  بعد از خوردن چایی دونفره (من و بابا) البته با خرما آماده رفتن شدیم.

ساعت 6:30 فکر کنم تقریبا 15 دقیقه کنار اتوبان ایستادم تا سرویس رسید. دستام از سرما یخ کرده بود. به بابا اشاره کردم که شما را زود بیاره. خواب خواب بودی. از بابا گرفتمت، بغلت کردم و داخل سرویس شدیم وزود روی یه صندلی خالی گذاشتمت تا وسایل را مرتب کنم. که متوجه شدم بابایی ساندویج نون و پنیری که صبح با عشق براش درست کرده بودم را با خودش نبرده. به موبایلش زنگ زدم که چرا لقمه اش را نبرده که گفت: گرسنمه اما یادم رفت. منم گفتم: دیگه برات لقمه درست نمی کنم. گل مامان به من حق بده بابایی یا یادش می ره که از کیفم برداره(هر چند که همیشه گفتم در جیب پالتویت بگذار) یا بدتر از اون یادش می ره که بخوره.فکر می کنی من بایه بابای فراموشکار باید چه کارکنم؟.

بگذریم. تازه خواب چشمهامو گرفته بود که احساس کردم برام پیام آمده. بعله بابایی پیام داده بود که ماشینش توی اتوبان خراب شده.ومن پیام دادم. حتما امروز درستش کن. فکر می کنی یادش بمونه؟!

مامانی خیلی حرفها و عکس ها دارم که توی وبت بذارم. حتی براش موضوع بندی کردم.  عکس های نوزادی، اولین شعری که برایت سرودم و....

هفته هفته پرمشغله ای است چون با دوروز تعطیلی هم باید عملکرد 6 ماهه را در بیارم، هم برای دهم بهمن برای مدیر شبکه یه نشست مطبوعاتی پرو پیمونه برگزار کنم. شاید کمتر توی وبت مطلب بگذارم.

یک روز برفی!

زمستان 1389روبروی مهد !

برف

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مادر کوثر و علی
1 بهمن 90 9:01
چه خدای عاشقی که گناه می خرد و بهشت می فروشد و ناز بنده می کشد... خداوندا در این آخر ماه صفر به حق خون حسین بن علی، به دردهای دل زینب ، به غربت امام هشتم (ع) و به حرمت آقا رسول الله (ص)، ما و عزیزانمان را در زمره بهترین بندگانت و مایه مباهات فرشتگانت قرار ده و حاجات خیره مان را برآورده ساز...

الهی آمین



مامان بیتا
1 بهمن 90 9:42
سلام ممنون که به ما سرمیزنید. از خوشحالی دیدن برف تیتر آخرین پست رو عوض کردم و یه آهنگ زمستونی خوشکل توی وب بیتا گذاشتم.امیدوارم خوشتون بیاد
مریم (مامان نخودچی)
1 بهمن 90 10:00
سلام به مامانی زهره و گل پسر... صبح اولین روز بهمنتون بخیر....
خوبی خواهرجونی؟؟؟؟
رااستی میتونم ازت یه سوال بپرسم....
شما ساکن تهران هستید؟؟؟؟
کدوم محله؟؟؟؟
فکرکنم به شاه عبدالعظیم نزدیک باشیئ...
سریع جواب بده منتظرم....

اگه نشانی ات را بگذاری. این دفعه که آمدیم زیارت ، حتما خونه شما هم می آییم.

مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
1 بهمن 90 13:16
خوش بگذره تو برفا.

به شما هم !

محيا كوچولو
1 بهمن 90 15:42
رنگ زندگيتون هميشه برفي، هواش هميشه بهاري

ممنون
مامان یاسین و ستایش
1 بهمن 90 16:02
سلام
خوشبحالتون من و ستایش هم خیلی دوست دارم برف ببینم و ادم برفی درست کنیم ولی متاسفانه محرومیم عوضش بهار خیلی خوبی داریم خوش بگذره

مگه شما کجا زندگی می کنین؟!

مامان پریسا
1 بهمن 90 18:59
خوش به حال شما چه برفی.........
ما که بارون هم نداریم چه برسه به برفش.
به جای ما هم برف بازی کنید.خسته نباشید از مشغله کاری.

شما مگه کجا زندگی می کنین؟!

مامان بیتا
1 بهمن 90 19:17
با عرض پوزش تاریخ برگزاری نمایشگاه اول تغییر پیدا کرده .لطفا پست قبلی رو پاک کنید نمایشگاه بین المللی سرگرمی کودک و نوجوان محل برگزاري : تهران – محل دائمي نمايشگاه هاي تخصصي شهرداري تهران – بزرگراه چمران - جنب بوستان گفتگو تاريخ برگزاري : 6الي10 بهمن ماه سال 90 ساعت بازيد : 10 صبح الي 19 عصر ........................................................ منتظر دیدار شما در نمايشگاه تخصصي دنياي اسباب بازي، آموزش و سرگرمي هستیم. زمان : 13 لغايت 16 بهمن ماه 1390 - ساعات بازديد : 10 لغايت 20 محل برگزاري:خيابان فاطمي، خيابان حجاب، مركز آفرينش هاي فرهنگي هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ........................................................ جت رو..............هدیه خلاقیت