سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 28 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر بازم قسمت بشه

1391/3/2 15:20
699 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام بهار نارنج مامان خوبي.درست سال پيش همين موقع ها قسمتم شده بود كه برم كربلا .ازته دل خوشحال بودم چون  مي تونستم قبر شيش گوشه اما م حسين (ع) را زيارت كنم اما نگرانت بودم نمي تونستم  تنها بزارمت و برم درست دوروز قبل از رفتنم توي مهد تب كرده بودي.با چه دردسري آوردمت خونه و برات سوپ درست كردم و موقع اي كه بابا اومد برديمت دكتر و بازدن يه آمپول خداراشكر تبت فروكش كرد.

دلم برا ي رفتن پر مي زدولي آروم نبودم .نگرانت بودم جلوترش به بابا اصرار كرده بودم كه همگي با هم بريم اما بابا چون نظامي بود نمي شد.

پارسال هديه قشنگي روز تولدم از امام رضا (ع ) گرفتم.رفتن به نجف و كربلا....

ومن  چون در قرعه كشي اسمم در اومده بود داشتم راهي مي شدم اما تب تو من را نگران كرده بود كه ماماني گفت :پشت به سفر زيارتي نكن.دلم را به خدا بستم و راهي شدم موقع رفتن گوله گوله اشك مي ريخني ضجه مي زدي كه تورا با خودم ببرم.اشك مي ريختم و تورا به خدا مي سپردم.گلي مامان يعني بازم قسمت مي شه.....

پارسال معني عشق را فهميدم وقتي كه مي گفتي : مامان هزارتا دوست دارم، هر جا كه مي رفتم ،  نجف سر قبر امير المومنين (ع) سر قبر مختار، مسجد امام صادق(ع)  فقط برات يه دعا مي كردم پسرم دست به خاكستر بزنه براش طلا بشه .حتي  از  نوه آيت الله حكيم هم  خواستم كه براي آخر و عاقبت به خير شدنت دعا كنه!

گلي  ديروز كه از مهد بر مي گشتيم بابايي گفت كه جلسه داره و دير مي ياد، اول خواستم بريم خونه ماماني بعد پشيمون شدم  تصميم گرفتيم بريم خونه و بعد از كلي بازي بردمت يه حمام درست و حسابي استخر بادي ات را پر از آب كردم تا يه دل سير شنا كني.

شام برات جوجه كباب درست كردم و تو با زيتون ملچ ملوچي راه انداخته بودي كه دلم را آب كردي.با هر بار خوردن بوسي از لبت مي گرفتم .بابا  خيلي دير كرده بود، كتري را روي شعله گاز  براي چاي گذاشتم ، محمد سپهر ديگه خوابش گرفته بود بعله ساعت از 10  گذشته بود، توي  ركعت سوم نماز بودم كه صداي باز شدن در اومد.محمد سپهر جلوي بابا دويد و مي گفت: بابا خيلي دلم  برات تنگ شده بعد با خوشحالي گفت: واي براي مامان گل خريدي ؟كاش زودتر نمازم را تموم مي كردم و مي تونستم توي بغل بابا  بپرم و صورت محمد سپهر را غرق بوسه كنم .وقتي نماز مغرب را خوندم، حسابي غافلگير شده بودم بابا با يه دست گل قشنگ همان گلهايي كه خيلي دوست دارم و با يه جعبه  كيك واردشده بود.فوري چاي دم  كردم و  محمد سپهر شمعي فوت كرد و دسته گل را به من داد.بوي گلهاي مريم مدهوشم كرده بود ، با چاقو محمد سپهر كيك  را برش زدولي چون كيك نسكافه اي بود زياد خوشش نيومدومن از  لايه اي زيزين كيك به محمد سپهر دادم حسابي خواب از چشمهاي محمد سپهر پريده بود چون تا سي دي شرك را نديد خوابش  نبرد ووقتي مي خواستم بخوابم به اين موضوع فكر مي كردم :

همسر عزيزم ممنون از اينكه به فكرم بودي و منو غافلگير كردي.خودت گل بودي و من احتياجي به گل نداشتم خدا شما و تاج سر را برايم حفظ كند.

ذوق كردن محمد سپهر!

تولد

مابقي عكس ها را در ادامه مطلب ببينيد:

قائم موشك محمد سپهر با گل و كيك !

تولد

و بوئيدن آن !

كيك

ودادن گل به مامان!

كيك

وژست هاي تاج سر !

تولد

اين چه مزه اي بود؟!

نسكافه

واي مامان يك سال بزرگتر شد!

فوت كن

ومن از خدا ممنونم بابت  همه چيزي كه دارم........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

مامان بیتا
2 خرداد 91 12:50
نکته دار نوشتی(( توي بغل بابا بپرم و صورت محمد سپهر را غرق بوسه كنم))!!!!!!!!!!!!!


مگه نمي دوني پسر هووي پدر است

مامان پریسا
2 خرداد 91 13:06
تبریک میگم.

ایشالله به پای هم پیر بشید ننه
خوش به سعادتت که رفتی کربلا.....
وای زهره جون دلم لرزید ما هم اگر خدا بخواد چند ماه دیگه سفر حج داریم. با پریسا چکار کنم. خودم دق میکنم.......

وقتي نگات به خونه خدا افتاد براي ما هم دعا كن
مامان احسان
2 خرداد 91 13:37
سلام ممنون که به م سر زدید تولد آقا پسرتون هم مبارک ایشالله همیشه شاد و پیروز باشید

خدا قبول كنه تولد خودم بود
نگين
2 خرداد 91 14:42
سلام
تبريك ميگم. و ممنونم از اينكه به وبلاگ نگين سرزديد و اظهار لطف كرديد . آرزوي بهترينها رو براي شما و خونواده ي محترمتون دارم.


ممنون از لطفت
بابای دوقلوها
2 خرداد 91 14:51
واییی، این مطلبتون لبریز از احساس بووود

آبجی تولدت مبارک

امیدوارم سالهای سال با شوهر مهربان و گل پسری سلامت و شاد و پیروز زندگی کنید

ممنون برادر خوبم شما هم كنار دوقلوهاي ناز و همسر مهربان خوش باشيد
مامان محمد
2 خرداد 91 15:03
عزیزم دوباره تولدت مبارک
ایشالله 120 سال بالای سر بچه ات و در کنار همسر مهربونت زندگی خوب و خوشی رو داشته باشی،خییییلی خوشحال میشم که خونواده صمیمی مثل شما رو میبینم اینو از صمیم قلب میگم.مواظب خودت و محمد سپهر باش دوستتون دارم خیلی زیاد.

ممنون عزيز دلم بشه كه تولد شما گل هم ما تبريك بگيم
محقق زایمان طبیعی
2 خرداد 91 15:06
دست همسرتون درد نکنه که به فکرتون هستن. ان شاالله همیشه کنار هم خوشبخت باشید
راستی شما که کربلایی هستی یه دعا هم برای ما کن که ما رو هم بطلبند


ممنون از لطفت كربلا و مكه قسمته دعا مي كنم خدا شما را هم بطلبه
محقق زایمان طبیعی
2 خرداد 91 15:07
در مورد سوالتون راستش تا اونجای که من اطلاع دارم اگه چند سال از سزارین گذشته باشه میشه زایمان طبیعی کرد. حالا در این مورد هم تحقیق می کنیم.
راستی با افتخار لینکتون کردم

من هم با افتخار لينكتون مي كنم


راستي يادم نيست با كدام نشاني دوباره بيام پيشتون
مادر کوثر
2 خرداد 91 15:14
تولدتون مبارک

ممنون عزيز دلم
نجیبه
2 خرداد 91 18:18
سلام
تولدت مبارک .خدا سایه آقاتون رو 1000 سال بالای سرت نگه داره و سایه شمارو هم 1000 سال بالای سر بچت نگه داره.


ممنون عزيزم از دعاي خيرت
زهرا از نی نی وبلاگ213
2 خرداد 91 20:10
تولدت مبارک دوست خوبمما پست جدید گذاشتیما زودی بیاین


ممنون عزيزم حتما ميام
مامان امیر علی
2 خرداد 91 20:33
چه با احساس نوشتی.تولدتون مبارک.ایشالا سایه ات بالا سر محمد سپهرم باشه.
دسته بابای گلش هم درد نکنه بابت غافلگیر کردن دوست گلمون


خواهش مي كنم
مامان امیر علی
2 خرداد 91 20:33
راسی زیارت پارسالتونم قبول

ممنون گلم
مامان دينا
2 خرداد 91 22:14
Sسلام خانومي ممنون كه به وب دينا سرزديد تولد شما هم مبارك ايشالله سال ديگه خونه خدا طلبيده بشيد


ممنون قسمت شما هم بشه
مامان امیر مهدی
3 خرداد 91 0:21
سلام زهره جوون ممنون که بهمون سر زدین
تولدتون مبارک باشه عزیزم ایشالا 100 سال سایت یالای سر شوشو و گل پسرس باشه
اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم خبرم کن

ممنون عزيزم از لطفت
مامان آرینا موفرفری
3 خرداد 91 1:22
سلام عزیزم بالاخره موفق شدی عکس ارینا رو ببینی یا نه .
دوباره امتحان کن یکمی هم صبر کن ببین باز می شه.

بازم امتحان مي كنم
مامان آرینا موفرفری
3 خرداد 91 1:26
مامانی مهربون تولدت مبارک.انشااله 120 ساله در کنار همسرتون و محمدسپهر جون سلامت و شاد باشین.


ممنون عزيز دلم
مامان پوريا
3 خرداد 91 9:05
زهره جان تولدت مبارك .........من تا بحال لياقت نداشتم برم كربلا ..براي منم دعا كن تا نصيب منم بشه

دعا مي كنم حرم امام حسين (ع) را ببيني
بابای سید محمد
3 خرداد 91 9:52
تبریک میگم و از خدای عزیز بهترین ها رو برای شما و خانواده محترمتون ارزو میکنم



ممنون از صميم قلب بهترين ها را براتون آرزومندم
مامانی درسا
3 خرداد 91 17:34
انشاالله قسمتت بشه عزیزم دست بابایی هم درد نکنه مه زحمت کشید ......


ممنون عزيزم
فریبا
3 خرداد 91 21:21
عزیزم تاخیرم رو ببخش... تولدت مبارک
ایشالا که همیشه قسمتت باشه که تولدت رو در بهترین مکان های دنیا سپری کنی.. گل پسر رو هم از طرف من ببوس

ممنون عزيزم.براي شما هم دعاي خير دارم
مامان امیر مهدی
4 خرداد 91 0:46
منم شما رو لینک کردم گلم

ممنون گلم
مامان آرینا موفرفری
4 خرداد 91 1:43
عزیزم خصوصی.

باشه
محیا کوچولو
4 خرداد 91 9:35
ایشالله همیشه شاد شاد باشید و باهم یه سفر دیگه هم بزودی برید کربلا

خدا كنه دلم براي حرم حضرت ابوالفضل تنگ شده

نجیبه
4 خرداد 91 20:10
سلام عزیزم
بیا پیشم آپم.

حتما مي يام پيشت

مامان امیر مهدی
6 خرداد 91 2:42
سلام دوست عزیز وبلاگ امیر مهدی به روز شده خوشحال میشیم پیشمون بیاین وبا نظرات قشنگتون خوشحالمون کنید

حتما مي يام پيشتون
مامان علی خوشتیپ
7 خرداد 91 11:34
خیلی پست با احساس و زیبایی بود.خوش به سعادتت عزیزم که زیارت حرم شش گوشه نصیبت شد.برای ما هم دعا کن...
دست بابایی درد نکنه سورپرایز زیبا و رمانتیکی بود

خوشیهاتون جاودانه


حتما قسمتت مي شه .ممنون از لطفت
مامان محمد صادق
7 خرداد 91 14:52
زیارتت قبول زهره جون....

محمد سپهر نازت چه بامزززه ذوق کرده!

خدا حفظش کنه!

دعا کن قسمت مام بشه!

ممنون عزيز دلم ... همه چيزهاي خوب قسمت همه آدمهاي مهربون....