محمد سپهر روز تولدمه
سلام عزيز دلم امروز روز تولدمه.منم يك سال بزرگتر شدم و يك سال بيشتر تجربه اندوختم.گلگم ديشب بعد از بستني خوردن تصميم گرفتم يه شام خوشمزه درست كنم ، شما هم با بابا فقط رفتين نون بخرين .نون خريدن همان و خوابيدن من همان.وقتي كه ديدم باقالي ها پخته زير ظرف را خاموش كردم.تقريبا خوراك مرغ با بادمجان و كدو هم پخته شده بود (بابا بادمجان دوست نداره اما من عاشق بادمجانم براي همين به خاطر اينكه عدالت رعايت بشه براي خودم بادمجان سرخ مي كنم و براي بابا كدو البته خوشبختانه تو دوتاشون را دوست داري) زير آن را هم خاموش كردم. تلفني با ماماني صحبت كردم و با خاله زهرا.ديگه صداي اذان به گوش مي رسيد نمي دونم شما رفته بودين نون بخرين يا اينكه اول ا گندم را بكارين بعد درو كنين بعد....
بعد از نماز روي مبل درازكشيدم كه يهو از خواب پريدم و با سردردي شديد در را باز كردم صداي گريه محمد سپهر مي آمد و قال وقيل همسايه ها و ديدم چشمان بابا از عصبانيت سرخ شده.گفتم چي شده؟كه بابا گفت: حداقل نيم ساعته كه داريم در مي زنيم محمد سپهر از ترس اينكه مامان مرده زده زير گريه.گفتم چرا اينقدر دير كردين؟چرا كليد با خودتون نبرده بودين؟محمد سپهر پريد بغلم و گفت: مامان دلم برات تنگ شده .من كه گيج خواب بودم از بابا خواستم كه اول باقالي هاي پخته را بيارد بخوريم بعد شام.
خدايا چطور من متوجه نشده بودم.چقدر خوابم سنگين بود.راستش از موقع اي كه از عروسي برگشتيم احساس مي كنم يه كم چشم خوردم انگار تنبل و خواب آلود شدم .اين هم از شب تولدمن !.
صبح كه شما گل پسر را در مهد گذاشتم و برات به همراه دادن موز داستان مترسك مزرعه و پرستو را برات تعريف كردم ، گفتم : سيد مامان امروز تولدمه.گفتي يعني مامان تو هم بزرگ شدي با خنده گفتم بعله.بعد در حالي كه بغض كرده بودي گفتي: مامان همش تقصير باباست كه منو بازار نبرد تا برات طلا بخرم.الهي قربون اون همه تعصب و وجدانت برم.بوسيدمت و قول دادم كه به زودي يه تولد مشترك براي خودمون مي گيريم.چقدر من تنبل شدم .خدايا يه نيروي مضاعفي به من بده كه از اين سستي بيرون بيام.
بماند كه ساعت 6:36 دقيقه صبح بابا برام مسج فرستاد: "سلام عزيزم.صبح بخيروتولدت مبارك.ارادتمند و دوستدارشماسيد...."
هميشه بابا وقتي مي خواد رسمي صحبت كنه اسم و فاميلش را برام مي گذاره.به قول خودش( من احساس نمي كنم كه ما با هم زن و شوهر هستيم هميشه دوستيم و خداكنه دوستي مون باقي بمونه).