سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 26 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

تاج سر مامان

محمد سپهر در پای صندوق رای!

1390/12/14 8:36
1,095 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان . سلام عسل مامان. نمی خواستم اول صبحی این مطالب را مطرح کنم . می خواستم از شور و شعور بگویم از اینکه تو هم بزرگ شدی و همرا با خانواده در آینده مملکتت تصمیم می گیری. ولی مجبورم بگم. از زمانی که من مطالبی در مورد حضور تو در نماز جمعه و راهپیمایی 22 بهمن نوشتم. فردی به اسم سمانه و چند باری هم به اسم یه ایرانی می یاد توی وبت پیغام می ذاره و  هرچی  می خواد بدو بی راه  می گه. نه تنها  به مملکت و نظام بد می گه این اواخر هم شما و من را نفرین کرده. خبر نداره که با نفرین این جور افراد اتفاق خاصی به وقوع نمی پیونده.

مامانی نمی دونم این کیه و چرا اینقدر طرز تفکرش بده فقط می خواستم بهش بگم همه ما آزادی و راحتی مون را مدیون خون شهداء هستیم . درسته به خاطر بی سیاستی  و عملکرد بد بعضی از مسئولین  تحقیر می شیم اما عرق خاصی نسبت به ولایت ، انقلاب و شهدایمان داریم. عرقی که به خاطرش ایستادیم و بچه هایمان را هم مثل خودمان ولایتی تربیت می کنیم.

می خوام بگم  امثال تو اینقدر  ترسو هستند که حتی نام و نشانه ای از خودشون به جا نمی ذارند !

بگذریم ،  گل مامان جمعه ای تو هم مثل خیلی از بچه ها دست دردست بزرگترها وارد صحنه انتخابات  شدی.با خوشحالی با انگشت سبابه در جوهر استامپ  زدی و با غروری خاص آن را نگاه کردی. رای بابا را در صندوق انداختی و در حالی که بادی در غبغبه انداخته بودی گفتی: نظرت چیه مامان صندوق را بذاریم زیر چادرت و ببریم خونه! گفتم به چه درت می خوره ؟گفتی: توی صندوق اسباب بازی هامو

می ریزم با برگه ها هم قایق درست می کنیم.

قربون این ایده های قشنگت که همیشه مامان را می خواهی توی دردسر بندازی!

مامان یه تشکر که دوری مامان را توانستی تحمل کنی.شنیدم که بهتون خیلی خوش گذشت ناهارچلو کباب به رگ زدین و شام پیتزا یونانی. من هم به تلافی اینکه پسر خوبی بودی دیروز برات دوتا ماهی قرمز و چهار تا کفشدوزک کوچک برای ترئین تنگ ماهی خریدم. مامان همیشه خوش باشی و بیدار!

حضور

مابقی عکس ها را ادامه مطلب ببینید:

 

غرور و شعف!

رای

رای دادن هم به بازی جدید محمد سپهر اضافه شد!

رای

وحضوری دیگر!

حضور

 بعدا اضافه شد.مادر محمد طاها آدرسی رابرایم گذاشت که بد نیست لینکش کنم:

http://iusnews.ir/?pageid=144873&     لطفا کلیک کنید:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مریم مامان نخودچی
14 اسفند 90 12:50
بابا انگشت سبابه...
همه رو کور کردی...

ممنون!
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
14 اسفند 90 13:50
سلام.
اتفاقا ماهان هم دلش خواست انگشتش رو بزنه تو استامپ و همین کار رو هم کرد.
از منم خواست بلندش کنم تا از بالا تو صندوق رو نگاه کنه ببینه چیه توش.
ولی به ذهنش نرسید صندوق رو ببریم.
آخه از تفنگ سربازه ترسیده بود.
در ضمن خواهر نظرات و عقاید متفاوت هستن.ذهن خودت رو مشغول نکن.

ممنون از نظرت!

مامان مهنا
14 اسفند 90 15:19
قربون اون غرور و شرفت
عکسات خیلی خشمل شده


ممنون عزیزم
محيا كوچولو
14 اسفند 90 18:49
آفرين به اين پسر هميشه در صحنه
ناقلا مگه چند بار راي دادي؟

باورکن خاله یه بار.اما از هول حلیم افتادم توی دیگ!

مامان بیتا
14 اسفند 90 19:57
محمد طاها
14 اسفند 90 22:41
سلام محمد سپهر . معلومه که حضورت موثر بوده چون خیلی ها رو آتیش زده . برای درمان میتونن اینجا رو ببینن.:
http://iusnews.ir/?pageid=144873&

ممنون عزیزم




مامانی درسا
15 اسفند 90 7:39
عزیزم این اومدن تو وب ها و بد وبیراه گفتن مد شده تو نی نی وبلاگ . اما اشکال نداره شما اهمیت نده عزیزم . دوست دارم پسرمو ببوس .

ممنون عزیزم

مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 12:02
به به به مبارکهههههههههه ما هم صبح زود رفتیم رای دادیم خصوصی هم داری
مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 12:13



مامان علی خوشتیپ
15 اسفند 90 13:35



لینکه هم باحال بود

قابل شما را نداشت مامان رئیس........
مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 14:37
آموزش گذاشتن صدا:

من از اینجا یاد گرفتم
http://wwww.nininegin.niniweblog.com/ask.php?q=918317b57931b6b7a7d29490fe5ec9f9

امیدوارم بتونی راحت بذاری
من که نزدیک به دو ساعت معطلش شدم

ممنون حتما استفاده می کنم
مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 14:50
خداروشکر

الحمدالله که نظرات ثبت شده ی بنده حقیر به دادم رسیدن و منو نجات دادن

حالا دیدی همشو گفته بودم؟ دیگه چی میخوای بدونی مامانیه کنجکاو؟

خداراشکر

مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 15:06
وای نه دخمل من خیلی کوچولوئههههههههههههه

باورت شده

مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 15:33
نه که باورم نشده
میخواستم بدونم شما چقد خواهان دخمل من هستین

وقتی پای ت ل ف ن می گی نه؟توی وب می گی نه من بشم آش دهن سوخته؟!
شوخی کردم . معلوم نیست قسمت چیه ؟خدارا چی دیدی شاید در آینده ای نزدیک (البته اگه تحریم ها و فشارها بذارند) همدیگه را دیدند و پسندیدند ما چه کاره ایم؟!ما که از حالا به فکر پس انداز آقازاده هستیم.

مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
15 اسفند 90 15:47
هی وااای من از دست شما و مامان کوثر جون.
بابا از شماها بعیده.

چی فکر کردی؟!
مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 16:36
هنوزم میگم نه

آره بابا تا قسمتشون چی باشه
فعلا که ما تحریم هستیم تا ببینیم در آینده میتونیم مخ زنی بکنیم یا نه

دخمل ما هم از الان حسابش پره از بابت جهازش خیالمون راحته

به قول مامانم پسر نباید به جهاز دختر سوء نظر داشته باشه!
مادر کوثر و علی
15 اسفند 90 16:38
حالا چرا تلفن رو نوشتی ت ل ف ن؟؟؟
آدم سالم هم ذهنش منحرف میشه چه برسه به من

تلفنی صحبت کردیم خلاف شرع که نکردیم
و یا با نوشتن این کلمه که فیلتر نمیشید

گفتم محرمانه بمونه دیگه.حالا کی گفت خلاف شرعه؟!
مامان سپهر
18 اسفند 90 16:36
سلام .مامان زهره عزیز.محمد سپهر ما هم رای داده پس.عزیزم به خاطر یه عده آدم بیشعور خودتو ناراحت نکن بذار هر چی میخوان بگن.قربون این پسر خوردنی بشم که اینقدر بامزستو باهوش.

ممنون .سعی کردم که ناراحت نشم. ولی سعی می کنم که ناراحت نشم.ممنون سپهر گل ما را هم ببوس.
خاله فرشته
22 اسفند 90 8:23
ای جووووونم
چه گل پسری هزار ماشاءالله



ممنون خاله