اولين برف!
عسل مامان سلام.....گلبوته مامان سلام......اول همه مبارك باشه كوتاهي موي سرت چون بعد از 3 ماه يعني بعد از عروسي دايي از فرصتي كه ديروز بابايي جلسه داشت استفاده كرديم و بدو بدو بعد از كلاس پيش دبستاني رفتيم سلماني و موهايت را قارچي كوتاه كرديم......البته به قول خودت مدل خياباني زديم كه ماشين عروس ليز نخوره...تازه آقاي ايماني (آرايشگر) كلي هم برات تابلوهاي راهنمايي و رانندگي كاشت!
عزيزم دوهفته اي بود كه بابا رفته بود ماموريت و ما خونه ماماني مهموني بوديم فكر كنم به اولين برف تهران يعني جمعه دو هفته پيش بدو بدو رفتيم دربند تا يه برف بازي درست و حسابي كني......خيلي خوش گذشت.......
"عزيزم هميشه به خنده و شادي"
بعد با بابايي مشغول درست كردن يه آدم برفي شدي.........من هم براتون نارنگي پوست كندم و سيب قارچ كردم......
كلي هم با آدم برفي عكس يادگاري انداختي....
جالب اينجا وقتي كه بابا با گوشي اش عكس مي نداخت كاربابا را هم قبول نداشتي و مي گفتي :مامان عكس بندازه.
سيد مامان كنار آدم برفي
مادر ساعت :09:23 صبح