به كسي راي مي دم كه بتونه ...
به كسي راي مي دم كه بتونه ارزش پول ايراني را 10 برابر پول عراقي كنه !
قبل از هر چيز مي خوام بگم امروز با شما تاج سرم زيارت عاشورا بودم...براي مادر حضرت ابوالفضل ام البنين سوگواري كرديم...دلم دوباره پر مي زنه به سمت حرمش ...من كه نرفتم بقيع ...اما دلم انگار بين الحرمين مونده.....يادم نمي ره بدوبدوهايي كه توي اين مسير داشتيم اينكه دلم نمي اومد دردودلم را به حضرت ابوالفضل بگم...دوست داشتم با حسينم نجوا كنم....توي زيارت عاشورا تو هم به سينه ات مي زدي و مي گفتي: اي شاه بي سر السلام....عريان پيكرالسلام....خونين حنجر السلام....
دلتنگي من و تاج سر!
بعله بلاخره نوشتم سفرنامه كربلارا.......دوست داشتم زودتر از اين برات بذارمش...اما نمي شد ...اين ور سال بدوبدوهام انگاري بيشتر شده...شايدم قسمت بود امروز مصادف با وفات مادر خوبي ها برات به يادگار بزارم.....
بعله اين دفعه برام مهم نيست كه نماينده انتخابات رياست جمهوري از چه حزبي باشه راستي باشه يا چپي ؟برام مهمه ، غير از اينكه آدم خوب و سالمي هست در خط ولايت حركت مي كنه حتما اقتصاد دان باشه .
نمي دونين توي اين سفري كه به نجف و كربلا داشتيم چقدر تحقير شديم وقتي كه كسبه عراقي ها امتناع
مي كردن كه با ايراني ها معامله داشته باشن و اجناسشون را بفروشن.يادمه دوسال پيش التماس پول ايراني ها را مي كردن و مي گفتن دو خميني !
بگذريم اونجا بود كه فهميدم سياستمداران ايراني چه بلايي سرمون اوردن ؟
آره عزيز مامان ، گل پسرم، من كه غير از اسكوتر براي شما چيزديگه اي نخريدم البته اونم چون قولش را داده بودم خريدم. دوسال پيش كه تنهايي زائر باراني بودم برايتان از كربلا يه اسكوتر خريدم به قيمت 20 هزارتومان كه توي ايران خودمان 50 هزار تومان ارزش داشت كه عاشوراي امسال نمي دونم كدام بي ايماني اونو از جلوي درب خونه ماماني برد...يادمه خيلي بي قراري كردي تا جايي كه مي گفتي: مامان به آقا دزده بگو اسكوترم را پس بياره به جاش بهش هواپيما مي دم.... اونجا بود كه قول دادم اگه كربلا بريم يا اينكه كسي كربلا بره حتما برات يه اسكوتر مي خريم .... خوشم اومد كه به اسباب بازي هاي مغازه ها نگاه نمي كردي و بهونه نگرفتي.كم كم ايمان مي يارم كه داري بزرگ مي شي وخيلي بيشتر از سنت مي فهمي ! حتما مي پرسي اين موضوع را از كجا متوجه شدم بذار برات مي گم.....متاسفانه به خاطر اينكه رئيس كاروان ما دزدي در لباس آخوندي بود غذاي خوب و گرمي نتونستم توي اين سفر بهت بدم .....آخه آدم چقدر مي تونه تن ماهي و سيب زميني و غذاهاي بي كيفيت بخوره....يادمه يه شب با مهارت خاصي با ثعلب و سيب زميني و تخم مرغ سالاد الويه درست كرده بودن وقتي يه لقمه از اونو خوردم با لبخند طوري كه ديگران هم صدامو بشنون گفتم : "عجب مهارتي داره آشپز باشي ما كه تونسته بدون نخود فرنگي و گوشت مرغ حتي كالباس ، الويه درست كنه "....كه با اعتراض چند تا خانم مواجه شدم كه گفتن: مرغ داره ببينين رشته رشته شده...خدايا آدمي چقدر مي تونه خودش را به كوري و نفهمي بزنه كه فرق بين رشته هاي تعلب را با گوشت مرغ نفهمه ...بگذريم نزديكي هاي دارالسلام در نجف بوديم كه احساس گرسنگي كردي ...وقتي دستگاه هاي جوجه گردان را ديدي كه آب از سر و ران مرغ ها مي ريخت گفتي :بابا من يه كم مرغ مي خوام...بابا مصر شد كه برات يه ران مرغ بخره وقتي شنيد يه ران مرغ قيمتش 10 هزارتومنه برق از كله اش پريد و گفت: چقدر گرونه كه شما روبه بابا كردي و گفتي : بابا نمي خوام .يادم نمي ره بازار تل زينبيه هوس كباب كردي !منم جاي توبودم وقتي در هر گوشه شهر مي ديدم كه بساط گوشت و سيخ و كباب برپاست هوس كباب مي كردم ....بابا خواست برات يه سيخ كباب بخره كه گوشهاش سرخ شد وقتي فهميد قيمت يه سيخ اون 12 هزار تومانه!...
توي بازار كاظمين كه بوديم بابايي تعريف كرد كه وقتي پرسيدم چرا با ايراني ها معامله نمي كنن ؟شنيده بود كه معامله با ايراني و آمريكايي به صرفه نيست چون دلار و ريال ارزش نداره و هردوتاشون دخالت گر در امور هستن ! بابايي گفته بود كه قبه و ساخت بارگاه و حرم وجاده و سرويس هاي بهداشتي از ايراني هاست اما قبولش ندارين.....بابا گفت : عراقي كه 50 سال از ايران عقب تره ببين به كجا رسيده كه ديگه مارا قبول نداره دوروزه ديگه بايد شاهد اين عكس العمل ها ا از پاكستاني ها و افغانستاني ها باشيم .
....بعله بابا راست گفته و مي گه همين پرايد خودمون كه توي ايران قيمتش به 17 ميليون رسيده بود به ازاي 4 ميليون تومان معامله مي شد...معلوم نيست پول مملكت كجا خرج مي شه كه ..برو بچه هاي خودمون گرفتار اعتياد و مسائل ديگه شدن ...اگه بخوان يه ماشين يا خونه بخرن تا آخر عمرشون بايستي قسط بپردازن اما عراقي ها سروري كنن و مارا قبول نداشته باشن...
آره عزيز مامان اين دفعه گوش و چشمم را بيشتر باز مي كنم ....درسته شركت در انتخابات يه تكليفه اما مهم تر از اون درست انتخاب كردنه...مواظب باشيم بازم فريب گرگان را در پوست گوسفندان نخوريم.....گول مهره هاي انگليس را نخوريم....درست انتخاب كنيم...من كه برام خيلي مهمه كه مسائل اقتصاديمون سرو و سامان بگيره....منم دلم مي خواد كه خوب زندگي كنم ....خوب بخورم و بپوشم و تفريح كنم ...آخه كشوري با اينهمه منابع طبيعي و وجود نفت و گاز و سنگ هاي قيمتي نبايد وضعش اين طوري باشه... به كسي راي مي دم كه اهل شعار نباشه..... و كسي جرات نكنه كه توي حكومتش اختلاس كنه....به كسي راي مي دم كه بتونه ارزش پول ايراني را 10 برابر پول عراقي كنه !
ادامه سفرنامه كربلا را در پست هاي بعدي بخوانيد.
تبصره: به من نمي خواد تبريك بگيد اما به گل پسري كه كوچكترين مجري برنامه خردسالان راديوست ، روز راديو را حتما تبريك بگين.
مادر 10:43