خواب یا استودیو
دیروز یکشنبه هفدهم مهر به مربی ات سپردم که بعد از ناهار نخوابوندت چون می آیم دنبالت تا ببرمت رادیو سر برنامه قاصدک. خیلی می ترسیدم که خوابت ببره چون صبح زود ساعت 5 از خواب بیدار شده بودی ، وقتی اومدم دنبالت از خوشحالی بال در آورده بودی به مربی ات می گفتی: دیدی مامانم اومد دنبالم.
لباس هایت را تنت کردم و تو را مستقیم به استودیوی23 محل ضبط برنامه آوردم که عمه ذباح گفت:" ضبط ساعت دو بعداظهر است ". به اتاق خودم آمدیم. در فرصت باقی مانده با شکوفه و خاله آزاده ناهار خوردیم. برایت دلستر ریختم ، خوردی. بعد به بهونه اینکه آب قطع می شه تورا دستشویی بردم. خیلی بهونه گرفتی که بو میده . حسابی برایت تمیز کردم . بعد وقتی بغلت کردم سرت را روی شونه هایم گذاشتی و خوابیدی. آوردمت داخل اتاق و گذاشتم تا خوب بخوابی.
داخل اتاق مامانی!
دیگر سر برنامه نبردمت. ساعت 16 در حالی که خواب بودی به سمت سرویس رفتیم. گلی بنا به دلایلی دیگه نمی خواهم سر برنامه قاصدک بیاورمت.
توی سرویس خواب خواب بودی!