محمد سپهر و هدیه فرشته کوچولو
سلام گلی مامان دیروز که اومدم دنبالت ، با خوشحالی هدیه ای به من نشون دادی و گفتی: خاله نفیسه گفته چون پسر خوبی بودی، حرفهای مامان و بابا را گوش کردی، فرشته کوچولو گفته برات هدیه بخرم.
آنقدر محمد سپهر با آب و تاب می گفت که خودم هم باورم شد . روز قبل خاله نفیسه مربی مهد ازم خواسته بود که برای محمد سپهر هدیه ای تهیه کنم تا توی کلاس بهش بده.چون محمد سپهر در سرویس پسر خوبی بود، قول دادم براش هدیه ای بخرم. همزمان هم براش هلی کوپتر خریدم، هم هدیه ای که دیروز خاله نفیسه بهش داد. البته محمد سپهر روحش اصلا از این ماجرا خبر نداره.
دیروز تا ساعت 11 شب با تاج سر مامان حسابی بازی کردیم که در خواست چای کرد، براش چای درست کردم که نخورد به جاش یه فنجان شیر دادم.نوش جان!
شما توی این چشمها که از خوشحالی برق می زنه اثری از خواب می بینین؟!
قربون چشمات بره مامان!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی