محمد سپهر بابا می آید
گلی سلام. بازم سلام. همین الان با با بایی تلفنی صحبت کردم. بابایی اگه خدا بخواد ساعت 15 به سمت تهران پرواز داره.
برات نگفته بودم، چهار روز بود که بابایی با ما تماس نداشت. ناگفته نمونه یه کم دلم شور می زد.
دیروز خبر رادیو را زیرو رو کردم تا اثری از خبرنگار رادیو آقای فلاح پیدا کنم. آخه صبحی که توی ماشین بودیم خانم معصومیان گوینده خبر رادیو جوان با فلاح خبرنگار اعزامی در رزمایش ولایت 90ارتباط برقرار کرده بود و من مانده بودم که چطور گوشی آقای فلاح آنتن می ده اما از گوشی بابایی خبری نیست.برای همین به آقای مغاری سردبیر" پیک بامدادی " تماس گرفتم که از شانس من ایشان هم نبودند. فکر کنم حول و حوش یک ساعت بعد او تماس گرفت و من پس از معرفی توانستم شماره همراه آقای فلاح را بگیرم. ظهر بود که با ایشان تماس گرفته و جویای احوال بابا شدم. کار دنیارا می بینی چقدر برعکسه ! به جای اینکه بابایی احوال مارو بپرسه ما احوال اورا از دیگران جویا می شویم.تازه سرت را درد نیاورم امروز هم خود بابا گوشی اش را جواب نمی داد و من با آقای علی مردانی همکار بابا تماس گرفتم و توانستم با بابا صحبت کنم.
به بابایی سفارش های شما را دادم. خدا کنه حداقل یکی از آن چیزهایی را که تو می خواستی برایت بیاورد.
گلی بابا می یاد و چشمانت به دیدنش روشن می شود.