محمد سپهر در پخش رادیو
سلام گل گلی مامان. صبح قشنگت بخیر .می دونم امروزم خیلی خوابت می اومد حتی صبح کلی بهونه گرفتی.اما گلی مامان تا کی می خوای شبها دیر وقت بخوابی .دیشب تا 12 شب بیدار بودی مامان به خاطر خودت زود بخواب نه به خاطر مامان!
می خوام به گذشته برگردم . درست زمانی که بعد از مرخصی زایمان من به سرکارم برگشتم. توی این 6 ماهه خیلی از کارها درست و حسابی انجام نشده بود.مدیرمون آقای ابراهیم خیلی مرد بود که جایم را حفظ کرده بود و نیرو نیاورده بود. باید یواش یواش کارها را شروع می کردم.
اولین گزارش رادیویی را درست در آذرماه گرفتم .برنامه "این یک برنامه خانوادگی است" . به خاطر دارم بعد از اینکه کارم تموم شد چون تو توی خونه مامانی بودی اومدم دنبالت و با بابایی رفتیم خونه خودمون. ماشین از ترابری پخش اومد دنبالمون هوا خیلی سرد بود مراقب بودم که سرما نخوری من و تو که تقریبا هشت ماهه بودی ، با بابا رفتیم استودیوی پخش رادیو ایران !
وقتی گزارشم تموم شد کنار خانم آل عباس گوینده رادیو ایران درست روی میز استودیو نشستی و یه عکس یادگاری با عوامل برنامه انداختی. همین گزارش در" قاب کوچک "ضمیمه روزنامه جام جم چاپ شد.
برای دیدن عکس و روزنامه روی مطلب زیر کلیک کنید: