سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 27 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

تاج سر مامان

همه چیز برای سفر !

1391/1/15 14:43
697 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام گلگم  عزیز دلم صبح قشنگت بخیر و خوبی و خوشی.ایام تعطیللات هم تموم شد و دوباره باید زندگی به روال خودش بچرخه!

درست چند روز مونده بود به عید مثل پارسال آماده شدیم که برای سال تحویل در حرم امام رضا باشیم برای همین در آخرین  روزهای سال  کارهای عقب مانده را انجام دادیم البته ناگفته نمونه که  متوجه شدم یکی از دندان های شما در حال پوسیدنه  ، اما هر جا رفتم که کاری صورت بپذیره به خاطر  آخرین روزهای سال نشد که نشد فقط تونستم دندانهایت را  برای معاینه  نشان دهم ووقت گرفتم برای بیست فروردین که دندانت پر شود.

 تصمیم داشتیم  با مجید عمو (پسر عموی پدری ات ) با ماشین شخصی اش   همسفر شویم. اول  قرار بود جمعه حرکت کنیم برای همین پنج شنبه   وقتی خونه مامانی رفتیم ، سبزی پلو خریدم تا توی راه کوکو سبزی درست کنم.چون شب قبلش من و بابا  تا دیر وقت به خاطر خانه تکانی  بیدار بودیم خیلی خسته بودم.بعد از خرید سبزی و بهونه تو برای  خرید دوتا ماهی دیگه   داشتیم  می رفتیم خونه که مجید عمو زنگ زد که حتما باید شنبه سر کار باشد و سفر با تاخیر صورت بگیرد.از بابا خواستم مارا خونه مامانی برگردونه تا از ته دل مامانی را ببینیم که بعدا به خاطر سفر طولانی به مشهد دلمان برایش تنگ نشود.البته این موضوع یه بهونه بود مهم این بود که می خواستم سبزی های مامان را پاک کنم. بعد از سبزی پاک کردن  گفتم یه چرت بزنم تا برای پنج شنبه آخر سال بریم امامزاده پنج تن اما یه چرت همان و خواب خرسی زمستونی  همان!

جمعه بر گشتیم خونه و من شنبه و یکشنبه مرخصی رد کردم و شنبه ای راهی سفر مشهد شدیم.  واما بذار از ماجرای خونه تکانی اسباب بازی هات بگم که حاضر نبودی به همین راحتی دل از فیل و اسب و الاغ دست و پا شکسته ات بگذری.می گفتی: مامان گناه دارن اینا را دور نریز بذار بازم باهاشون بازی کنم.با کلی التماس از جانب من که دیگه جا برای اسباب بازی های سالمت نیست و ممکمه اونا هم  به خاطر کمبود جا بشکنن راضی شدی یه چند تایی را دور بریزی.

محمد سپهر در حین خانه تکانی عید !

خانه تکانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مریم مامان نخودچی
15 فروردین 91 15:10
به به پسر گلم ...
نخودچی بیا میذاری دست به اسباب بازی هات بزنه....

قابل شما را نداره گلم.خودم براش اسباب بازی می خرم.....
مادر کوثر و علی
15 فروردین 91 16:25
به به پست جدید
چه عالی و بامزه بود

مشتاقانه منتظر ادامه اش هم هستیم

تصمیم دارم امروز بنویسم اگه بشه .
مامان پریسا
15 فروردین 91 16:35
امان از دست این اسباب بازی های اسقاطی
(درست نوشتم)

خدا رو شکر که همین دورو برا بودید.

امان رابریده!
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
16 فروردین 91 7:30
سلام.خسته نباشی از خونه تکونی.
یه روانشناس میگفت اسباب بازیهای خراب یا کهنه بچه ها رو جلوی خودشون دور نریزید.ذهنیت بدی ایجاد میکنه.منم اسباب بازیهایی رو که خرابه یه مدت کنار میذارم .وقتی دیدم ماهان یادشون نمیکنه یواشکی ترتیبشون رو میدم.

ممنون از نظرت اما محمد سپهر ذهن خلاقی داره و همه چیز توی ذهنش می مونه. شاید باورت نشه مسائلی را مطرح می کنه که مربوط به یکسال گذشته است بنابراین همه چیز را با هم به توافق می رسانیم.

مامان سپهر
17 فروردین 91 10:04
سلام .زیارت قبول .آخی قربونش برم با این ذهن خلاقش.امیدوارم سال خوبی کنار همدیگه داشته باشین.

ممنون عزیزم .
مامان پریسا
17 فروردین 91 14:26
مامان یاسین
17 فروردین 91 17:29
زیارت قبول باشه انشالا که برای ما همه نی نی وبلاگی ها دعا کرده باشید

اگه خدا قبول کنه
محيا كوچولو
20 فروردین 91 10:16
سلام خاله رسيدن بخير چه غيبت طولاني داشتين، خوشبحالتون كه مشهد بودين. زيارت قبول

ممنون عزیزم برای شما هم دعا کردیم.
ضحی
20 فروردین 91 11:29
سلام خدا انشاا... اقا محمد سپهر را براتون حفظش کنه منم یک محمدسجاد دارم

الهی من عاشق هرچی محمدم !
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
21 فروردین 91 17:05
ادامه
مامان آرمان
22 فروردین 91 12:45
همه آخر سالی کلی کار دارند...
خوبه آخر رضایت داده اسباب بازیهای شکسته را دور بریزید...تو خونه ما ایم من هستم که دلم نمیاد از بعضی از چیزهایی که خراب هم شدند و شکستند دست بردارم و کلی جنس عتیقه میکنم.

خدا به داد عتیقه های ما برسه