سید محمد سپهرسید محمد سپهر، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره
سپیده زهرا السادات سپیده زهرا السادات ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

تاج سر مامان

چقدر دلم مي خواست مرد باشم!

وقتي يه جوجه آخوند كسي كه درست همسن و سالم بود تونست سر 60 نفر را شيره بماله ! پول گزافي  بگيره و يه ذره خدمات نده... چقدر دلم مي خواست مرد باشم و بهش بگم تو آخوند نيستي تودزدي در لباس روحانيت! وقتي كه قرار بود ،  لحظه تحويل سال در حرم امام حسين (ع) باشيم ولي خلف وعده كرد، ماراچرخوند و چرخوند ...تا نصفه راه كربلا برد....بعد دوباره مارا به سمت نجف راهي كرد به اين بهانه كه مي خواد بهترين هتل را برامون توي كربلا بگيره...دلم مي خواست مرد باشم چشم به چشمش گره بزنم و بگم  خيلي پستي! حرم معشوق! وقتي توي مسير نه خودش از امامان صحبت كرد...نه مداحي داشت كه مارا به فيض برسونه ...وقتي براي پيرمرد پير زن هاي كاروان ، گاري جور ن...
8 ارديبهشت 1392

دلم غذاي حضرتي مي خواست !

مي خواستم قسمت دوم سفرنامه كربلا را بذارم كه پيغامي  از عموروحاني به وبم رسيد بدين منظور: "سلام. الان کربلا هستم و دعا گوی شما که دارم نظر میگذارم براتون . موفق باشید" دلم هري ريخت ...خدايا دلم هنوز بين الحرمين مونده...ومن چقدر محتاج به دعايم..... واما ادامه ماجرا: متوجه شدم كه در حرم حضرت ابوالفضل (ع) غذاي حضرتي مي دن....تصميم گرفتيم كه براي آخرين روز حتما اين غذارا تهيه كنيم . بعد از نماز صبح ،  به گوشه سمت راست صحن رفتيم و ما هم در نوبت ايستاديم ..اما خادمي ، كسي نيومد كه اعلام كنه چه ساعتي پاسپوت ها را مي بينين...بعد از يك ساعت گفتم نكنه خبري از غذا نباشه ....بهتره از كسي بپرسيم ..اما كسي جواب نمي داد حتي خادم هاي...
7 ارديبهشت 1392

به كسي راي مي دم كه بتونه ...

ب ه كسي راي مي دم كه بتونه ارزش پول ايراني را 10 برابر پول عراقي كنه ! قبل از هر چيز  مي خوام بگم  امروز با شما تاج سرم زيارت عاشورا بودم...براي مادر حضرت ابوالفضل ام البنين سوگواري كرديم...دلم دوباره پر مي زنه به سمت حرمش ...من كه نرفتم بقيع ...اما دلم انگار بين الحرمين مونده.....يادم نمي ره بدوبدوهايي كه توي اين مسير داشتيم اينكه دلم نمي اومد دردودلم را به حضرت ابوالفضل بگم...دوست داشتم با حسينم نجوا كنم....توي زيارت عاشورا تو هم به سينه ات مي زدي و مي گفتي: اي شاه بي سر السلام....عريان پيكرالسلام....خونين حنجر السلام.... دلتنگي من و تاج سر! بعله بلاخره نوشتم سفرنامه كربلارا.......دوست داشتم زودتر از اين ب...
4 ارديبهشت 1392

جناب سروان ، سلام !

سلام به عزيز دل مامان به بهار نارنج خوشبويم خوبي گلم ؟ عزيزم سروانم ، سربازم خوبي؟ حتما مي گي چي شده كه مامان اين طوري و با اين كلمات قربون صدقه ام مي ره؟چه كار كنم از اين كارات ؟يك هفته مانده به روز29 فروردين روز  ارتش  ، تو به استقبال اين روز رفتي و شب و روزت شده پوشيدن لباس نظامي !تازه چه كيفي هم مي كني وقتي كسي بهت مي گه جناب سروان! پنج شنبه هفته پيش كه برده بودمت سر ضبط  برنامه خاله شادونه برنامه اي كه قراره از شبكه هاي  جام جم 1،2 و 3  پخش بشه بهترين بهونه بود كه بريم ميدان امام حسين و از اولين مغازه اي كه لباس براي بچه ها ديديم خريدمون را بكنيم.البته بماند كه بابا دوست داشت مدل كامپيوتري برات بخره و تو اصرار...
28 فروردين 1392

براي سلامتي بابا حاجي دعا كن !

سلام شكوفه بهار نارنج،عسلم، گلم، امروز اولين روز كاري ام  است .  ديشب از سفر مشهد برگشتيم البته ما موقع سال تحويل نجف  اشرف حرم حضرت امير المومنين (ع)بوديم و تو در اين سفر با امام اولت آشنا شدي الهي قربون اون دل كوچيكت برم كه اونجا تب كرده بودي و كنار جانمازم دراز كشيده بودي و توي تب مي سوختي خيلي دلم مي خواست كه توي مسجد بدو بدو كني و از اين مقام به سمت اون مقام بري وقتي اعمالم تمام شد بردمت كنار محل ضربت خوردن حضرت علي (ع) ، و از اون حضرت خواستم زودتر تبت فروكش كنه .الهي قربون اون حافظه ات برم كه خواستي ببرمت سر قبر مختار اونجا چقدر خواستم كه سرباز امام زمان بشي. روده درازي كردم  وقتي از عتبات عاليات برگشتيم  متو...
17 فروردين 1392

يكسال گذشت!

سلام خوشبوترين شكوفه زندگيم ، عزيزم  سيد محمد سپهرم ، گلي حواست هست  يكسال گذشت با همه خوبي هاش و بدي هاش البته من زياد موافق كلمه" بديگ نيستم پس بايد جمله ام را اينطور اصلاح كنم.يكسال گذشت با همه فرازها و نشيب هاش .با همه بلندي هاش و بدوبدوهاش ! عزيزم  اين روزها آخرين روزها و ثانيه هاي سال 1391 سالي كه در حرم امام رضا (ع) با" يا مقلب القلوب " ذهنمان را شاد كرديم  از ته دل براي هخمه دعا كرديم و عاقبت به خيري را زمزمه كرديم . امسال هم دوست داشتيم لحظه تحويل سال كنار  ضريح امام هشتم باشيم اما قسمت اين گونه ورق خورد. پنج شنبه اي متوجه شدم ماماني و خاله راهي سفر كربلا هستند وقتي اسم كربلا را شنيدي بلور دلت لرزيد &n...
27 اسفند 1391

دهه فجر هم گذشت!

محمد سپهر مامان   : متولد انقلابم ،  انقلابی که لقب بزرگترین انقلاب قرن  را گرفت وكودكيم مصادف شد با جنگ  ،  یک جنگ هشت ساله. روز تولدم هر سال مصادف می شود  با سومين ماه از بهار  و آزادسازي خرمشهر  عزيز. عزيزم من بچه انقلابم وتو نسل "چهارم" ، نه، " پنجم "باوركن حساب از دستم رفته ! اما تو  بيشتر از من انقلاب را مي فهمي  انقلابي كه الان   34 ساله شده  و سال به سال برصلابت انقلابمون افزوده شده و ايران به کوري چشم دشمنانش هرسال بيشتر از قبل براقتدارش افزوده مي شه ، چيزي که دشمنان ايران تاب شنيدن و چشم ديدنشو ندارن . و اين همه حاصل خون شهيدان و استقامت ملت بزرگ ايرا...
30 بهمن 1391

نه به خاطر نان !

عزيز دلم سلام صبح قشنگت بخير مي دونم كه هنوز خستگي از تنت بيرون نرفته آخه ديروز از صبح زود توي غرفه راديو ايران حضور داشتي.دلت مي خواست همراه رامين جواد پور  22 بهمن بگي و براي بچه هايي كه در راهپيمايي حضور داشتند شعر بخوني! مي دونم كه تو هم  به نوبه خودت  در استمرار حركت  انقلابي سهيم شدي. عزيزم تو هنوز خردسالي و از وقايع جامعه ات بي خبر ، همه چيز را خوب و قشنگ مي بيني! اما بذار من برات بگويم .گلكم مردم ما انقلابشون را دوست دارند اونا به خاطر نون و آب انقلاب نكردند،  به خاطر بازي سياستمدارانشان سر قدرت ، قيام نكردند كه حال صورت مسئله كمرنگ شود به انقلابشان پشت كنند! مثل هميشه دشمن فكركرد،  به خاطر اختلافي ك...
23 بهمن 1391